فصل فریب است... خفته‌ست آیا غیرت این بوم و بر؟ نه افتاده است از دست ما تیغ و سپر؟ نه سرویم و با اخم خزان سر خم نکردیم با زخم می‌سازیم، با توپ و تشر نه ما صبح آرامیم! هان ای عصر آشوب! بیدار می‌مانیم و چون شب کور و کر نه این کینه‌های دربدر از بن دروغ‌اند در فکر شر هستند و در فکر بشر نه شمشیر شمر از چارسو می‌بارد اکنون شاید قَدَر باشند اما آن‌قَدَر نه فصل فریب است و فراوانی فتنه باغ است و جای روبهان حیله‌گر نه هر بار آمد فتنه، نه گفتیم او را چندین قدم او را عقب‌تر برد «هر» نه دل‌های ما را عشق می‌لرزاند و بس دل‌های ما را عشق بُرد و سیم و زر نه تیغ علی هستیم و سرباز سکوتش افسوس حالا نیست روز جنگ اگر نه... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab