قسمت دوم : ( سلام الله علیها ) ( همه باید با هم روضه بخونیم ، با هم زمزمه کنیم ، بی بی مادر همه ماست ... ) بازآ برای شیعیان خود روضه ی مادر بخوان ( شما میدونید چه بر سر مادرتان آمده ) از سوزِ زخمِ سینه و از آهِ پشتِ در بخوان تنها نه درب خانه سوخت شمع و گل و پروانه سوخت ( هم پهلوی مادر شکست ، هم محسنش شهید شد ، هم جیگر علی پاره شد ... ) تنها نه درب خانه سوخت شمع و گل و پروانه سوخت ( این یک بیت رو همه بلدید ، زیاد با هم خوندیم ، اما باید به معناش توجه کنیم ، یک عمر روضه است ، یک کتاب روضه است ) دنبال حیدر می دوید ... ( تا به هوش اومد گفت اسما ، علی رو کجا بردند ؟ بی بی جان علی رو بردند مسجد ... ) دنبال حیدر می دوید ... از سینه اش خون می چکید شکر خدا زینب ندید واویلتا ، واویلتا ( اون روز چند بار زمین خورد ، یه بار بینِ در و دیوار زمین خورد ، باز هم بلند شد ، یه بار هم توکوچه زمین خورد ، وقتی با غلاف شمشیر زد بازوی ... الهی اگه مادر رو میزنند ، جلوی دخترش نزنند ، اصلا فکرش آدم رو آزار میده ، فکر کنی کسی داره مادرت رو میزنه ؟ تا برسه به این که ببینی کسی مادرت رو زد ... ) من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه ، گاهی به خانه می‌زد ( اگه گریه هم نداشتی ، عیبی نداره ، ولی نفس داری داد بزنی ... ) گردیده بود قُنفذ هم‌دست با مُغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد ( تنها قُنفذ و مُغیره نبودند که ... این « خالدبنِ ولید » ملعون ، آنچنان با تازیانه به سر مادر زد ، ای وای ی ی ... ) گردیده بود قُنفذ هم‌دست با مُغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد ( مدینه دسته جمعی مادر رو زدند ، کربلا هم دسته جمعی میزدند ... ) ( علیه السلام )