﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 🦋وسعت علم پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و وصى او🦋 🌷 هنگامى كه موسى عليه‏السلام از خضر عليه‏السلام جدا شد، و به خانه‏اش بازگشت، برادرش هارون عليه‏السلام از موسى عليه‏السلام پرسيد: چه خاطره‏اى از ملاقات با خضر عليه‏السلام دارى برايم بيان كن. 🌷موسى عليه‏السلام فرمود: با خضر عليه‏السلام كنار دريا نشسته بوديم. ناگاه پرنده به پيش ما فرود آمد و قطره آبى را از دريا به منقارش گرفت و سپس به طرف مشرق افكند، بار ديگر قطره آبى به منقار گرفت و آن را به سوى مغرب افكند، سپس قطره ديگرى آب به منقار گرفت و آن را به سوى آسمان افكند، بار چهارم قطره آبى از دريا به منقار گرفت و به سوى زمين افكند، براى بار پنجم با منقارش قطره آبى گرفت و سپس به دريا انداخت. 🌷ما از اين حادثه شگفت زده شديم، خضر از آن پرنده پرسيد: اين كارها چيست كه انجام دادى؟ آن پرنده جواب نداد. 🌷در اين هنگام شخصى به صورت صياد به نزديك ما آمد و به ما نگاه كرد و گفت: براى چه شما را در مورد كارهاى آن پرنده متحير مى‏نگرم؟ 🌷 موسى و خضر گفتند: آرى، حيرت ما در مورد راز اين حركاتى است كه آن پرنده انجام داد. صياد گفت: من مردى صياد هستم و راز آن را مى‏دانم، ولى شما هر دو پيامبر هستيد و راز آن را نمى‏دانيد. 🌷موسى و خضر گفتند: ما چيزى جز آن چه را كه خداوند به ما بياموزد نمى‏دانيم. 🌷صياد گفت: اين پرنده دريايى است و نامش مسلم است، زيرا وقتى آواز مى‏خواند در آواز خود مى‏گويد: مسلم. 🌷اما اين كه: قطره آب دريا را به منقار گرفت و به آسمان و زمين و مشرق و مغرب و بالا و پايين ريخت مى‏خواست بگويد: بعد از شما در آخر الزمان پيامبرى (پيامبر اسلام) مبعوث مى‏شود كه امت او مشرق و مغرب را مى‏گيرند (در شب معراج) به آسمان مى‏رود و سپس (پس از رحلت) در زمين دفن مى‏گردد. 🌷و اما اين كه آب در منقارش را به دريا ريخت خواست بگويد: علم اين عالِم (خضر) در نزد علم او (پيامبر اسلام) مانند قطره نسبت به دريا است، سپس وصى و پسرعمويش (حضرت على عليه‏السلام) وارث علم او مى‏شود. 🌷گفتار آن صياد ما را از حيرت بيرون آورد و آرام گرفتيم، سپس آن صياد پنهان شد، فهميديم كه او فرشته‏اى بود كه خداوند او را نزد ما كه ادعاى كمال مى‏كرديم فرستاده بود [تا بفهميم دست بالاى دست بسيار است، و در نتيجه مغرور نشويم‏ کانال 👇 @Targomeh