♡بچه هیئتی♡
قبل از محرم بود، این شعر رو نوشتم
تو حال و هوای بچگی های خودمون که تمام عشقمون این بود محرم برسه.
اون زمان داییهام که دوقولوهایی حدودا ۱۶ساله بودن، با چنتا از رفقای هم سن و سال خودشون یه هیئت زده بودن، یکی مداحی میکرد، یکی پرچم میزد یکی... مادربزرگم و مادرای اون بچه هام سماور چای روضه و غذای هیئتشون رو به عهده گرفته بودن. چنتا از همسایه هام میامدن و پای روضه اینا مینشستند! ماهام که چنتا دختر بچه ۸_۹ ساله بودیم عشقمون این بود که استکانای روضه رو بشوریم و
#قند و چای پخش کنیم🥺 خلاصه نزدیک محرم که میشد کیف میکردیم! الان همون هیئت بزرگ شده، نزدیک هزار نفر آدم میاد و زیر همون بیرقی که بچه های کوچیک علم کردن میشینن!
اگر اون مادرا اون روز ماهارو حمایت نمیکردن ما
#بچه_هیئتی نمیشدیم🥺
واقعا ما الان به عنوان بزرگترا و مامانای نسل جدید، حاضریم به جای هیئت های بزرگ، بریم تو خیمه بچه هامون بشینیم و اونارو تبدیل کنیم به هیئت های چندهزارنفری؟!
واقعا به نظرم حمایت اون مادرا و پدرا مارو عاشق امام حسین کرد و باعث شد
#بچه_هیئتی بشیم
.
پ.ن: میتونید کار رو توی شبکه پویا ببینید دوستان.
تشکر از همه عوامل و دوستانی که در ساخت این کار همراهی کردند.
#عاشورا #تاسوعا #بچه_هیئتی #سرود_کودکانه_محرم #سرود #شعر #کودک #حضرت_مهدی #منجی #امام_حسین #پرچم #بچه_شیعه