eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟🌺🌟🌺🌟 «خوشا به حال خیالی که در حرم مانده» و لحظه های وصالی که در سرم مانده چقدر بین سکوتم ؛ بداهه میگفتم به واژه های عزیزی که بر لبم مانده! نگاه من به طلایی ترین هجای بهشت نگاه تو به غلامی که محترم مانده هزارساله اویسم؛ دلم پر از حسرت هزار باره عزیزی ؛ ز تو کرم مانده فدای صحن و سرایت که روح راح من است بگو چقدر دگر زین زمان غم مانده ؟ شبیه زائر خسته دلم پر از شوق است برای وصل تو گویا همین قدم مانده به زائران خراسان ز من پیام دهید -ز یک مسافر پابسته در عدم مانده- «سلام من برسانید بر شهنشه توس» سلام نوکر بی دل که از حرم مانده...
من شعر حافظ را شبیه عشق دیدم شاخ نبات شعرهایم هم تو بودی اما نمی دانم چرا گاهی... سه نقطه.... این مکث بین جمله هایم هم تو بودی
🌿💟🌿💟🌿 تو آن قصیده ی بی اختیار موزونی من آن دو بیتی نصفه؛ چهار پاره شده تو مثل شعله ی خورشید صبحگاهانی منم که مثل اشعه ؛هزار پاره شده تو خاصتر ز سکوتی ؛ شکستنی هستی شبیه حنجره ام ؛ کز هوار؛ پاره شده برای دلبری از من خود زلیخایی که پشت جامه ی من در فرار پاره شده تو مثل دادستان ؛ سخت و تلخ و سنگینی طناب مرگ من اما به دار پاره شده تو سمت دیگر ریل و من این ورم یعنی تمام رابطه با یک قطار پاره شده... 💟🌿💟🌿💟
⭐️🌸⭐️🌸⭐️ ٬٬برای ما نگاهت آفتاب است٬٬ دلم درگیر این تفسیر ناب است اگر در جَمعمان جُمعه بیایی ببینی جان به امرت در رکاب است چو پنهانست روی ماهت ای گل کنون فصل الخطاب است بدون حکم او بازنده هستیم به محشر عاشقان را این حساب است چو و چو پای کاریم که با ما استوار این است به روز انتقام آییم چون شیر که ایرانی جماعت خوش حساب است مصرع اول: 🌸⭐️🌸⭐️🌸
⭐️🖤⭐️🖤⭐️ شیرمرد احد افتاده! کجایی زهرا؟ نام پر عشق تو را برده به لبها مولا... دوره هجر رسیده است به سرفصل عبور لحظه وصل چه نزدیک شده ؛ محضر نور بعد سی سال دلارام‌ به دلدار رسد عاقبت عشق به منزلگه دیدار رسد فاطمه آمده مرهم بزند زخم علی غصه‌دارد به دلش از دل پرخون ولی اشک از چهره ی زینب تو بگیر ای مادر ام کلثوم پریشان ز غم و درد پدر کام عطشان حسین از غم مولا بسته حسنت گوشه ی حجره به دعا بنشسته به ادب دست به سینه پسر ام بنین منتظر؛ بر لب او ذکر الهی آمین بغض تمار چه سنگین؛ شده از این غم پیر پشت در جمع یتیمان همه‌با کاسه ی شیر همه هستند ولی چشم علی سوی خداست آخرین ذکر لبش زمزمه ی یا زهراست @NafasseAmigh ⭐️🖤⭐️🖤⭐️
من از علی ؛جز باعلی ؛چیزی ندارم یاعلی درویش سان هوهو زنم ؛ در محفلت مولاعلی کاهم؟ نه! من ماهم؟نه! من شاهان عالم را شَهم زیرا شود در درگهت نوکر ؛ خودش آقا؛ علی... بی مایه راهم داده ای ؛ سرمایه آهم داده ای از عشق؛ جاهم داده ای!!! ای صاحب دنیا علی رندان به نامت مِی زنند؛ مستان ز نامت سر دهند مردان تو را الگو نهند ؛ ای لا فتی الا علی «تکبیر زن لبیک گو» برخاست آوای نکو من کنت مولا را بگو!! دنیا شده زیبا علی تفسیر ناب هل اتی ؛ تنها مراد اولیا آموزگار اوصیا؛ ای همسر زهرا علی چشمم پر از نخوت شده؛ قلبم پر از وحشت شده دستم پر از حسرت شده؛حاجت روا فرما علی
پیشکش به حضور بی بی دور از تو شدیم ما بیابان بانو! آغوش گشا برای مهمان بانو یک عمر نبات حرمت را خوردیم سخت است غم دوری و هجران بانو ای کاش دوباره باز گردیم همه مخمور همان گنبد و ایوان بانو چشم دل ما ابری و مه آلود است محتاج تو و نماز باران بانو انگشت نمای همه ی شهر شدیم لطفی بنما به می گساران بانو همراز تمام خستگی های دلم!! دلتنگم و تو تمام درمان؛ بانو ای لطف تو از برف بود زیباتر دریاب مرا میان طوفان بانو
باز هم تاریخ شد تکرار!! باز خون عاشق ریخت هنگام نماز بازهم شد طلوع سرخ عشق باز شد تقسیرِ تلخ چند راز میوزد عطر حسین و کربلا قافله سالار آمد پیشواز خون شیعه تا ابد جاری بوَد عاشقان درب شهادت هست باز آه از ظلم و ستم ؛ از قوم کفر الامان از مردم نیرنگباز گرچه دشمن میزند صد زخمِ کین پرچم ایران بماند سرفراز
کاش بودی اما نه! بهتر که نباشی تا وقتی بغض میکنم و تو بیتفاوت از کنارم میگذری دردی بر دردم اضافه نشود همان بهتر که گوشه ای از شهر با شعرهایم سرگرم باشی و باخود زمزمه کنی: یعنی مخاطبش کیست؟؟!!!
"تو از لیلی نسب داری من از نسل جنون هستم" تو شیرین تر ز رویایی، ولی من زهرگون هستم تو آرام دل و جانی، تو رنگ روح دنیایی ولی من غرق طوفانم ز آرامش برون هستم به تاریخ قرار و ساعت دیدارمان سوگند که ازروز ازل دیوانه ات گشتم!!! کنون هستم نکن باور تو این قدِ بلندِ محکمِ من را که در تنهایی و خلوت شبیه دال و نون هستم به لطف شعرهای ساده ام شد هرچه میدانی!!! که از لیلی نسب داری من از نسل جنون هستم
"سرنوشت تو هم ای عشق فراموشی بود" گرچه هر خاطره ات، زخم به جانم میزد شعرهایم همگی عطر اقاقی میداد بوی امید به زندان روانم میزد به تمام تنش باغچه ها دل می‌بست واژه هایی که مرا زخم زبانم میزد تیر مژگان تو هر لحظه مرا افسون بود قامتت طعنه بر این قد کمانم میزد بیت بیت غزلم مزه ی دوری میداد طعم خون بود که از دل به دهانم میزد از فراسوی نگاهت به نگاهم پل بود چشمک ناب تو بر عمق توانم میزد رفتی و با همه ی عاشقی ام جا ماندم زهرخند تو به اندوه نهانم میزد....
84.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡بچه هیئتی♡ قبل از محرم بود، این شعر رو نوشتم ‌ تو حال و هوای بچگی های خودمون که تمام عشقمون این بود محرم برسه. اون زمان دایی‌هام که دوقولوهایی حدودا ۱۶ساله بودن، با چنتا از رفقای هم سن و سال خودشون یه هیئت زده بودن، یکی مداحی میکرد، یکی پرچم میزد یکی... مادربزرگم و مادرای اون بچه هام سماور چای روضه و غذای هیئتشون رو به عهده گرفته بودن. چنتا از همسایه هام میامدن و پای روضه اینا می‌نشستند! ماهام که چنتا دختر بچه ۸_۹ ساله بودیم عشقمون این بود که استکانای روضه رو بشوریم و و چای پخش کنیم🥺 خلاصه نزدیک محرم که میشد کیف میکردیم! الان همون هیئت بزرگ شده، نزدیک هزار نفر آدم میاد و زیر همون بیرقی که بچه های کوچیک علم کردن میشینن! اگر اون مادرا اون روز ماهارو حمایت نمی‌کردن ما نمیشدیم🥺 ‌واقعا ما الان به عنوان بزرگترا و مامانای نسل جدید، حاضریم به جای هیئت های بزرگ، بریم تو خیمه بچه هامون بشینیم و اونارو تبدیل کنیم به هیئت های چندهزارنفری؟! ‌واقعا به نظرم حمایت اون مادرا و پدرا مارو عاشق امام حسین کرد و باعث شد بشیم . پ.ن: میتونید کار رو توی شبکه پویا ببینید دوستان. تشکر از همه عوامل و دوستانی که در ساخت این کار همراهی کردند.