📌تفاوت شناخت ذهنی با شناخت فطری ✍فخری مرجانی همان‌طور که معدۀ انسان، لقمه‌های مختلف را می‌گیرد، هضم می‌کند و تبدیل به سیّالی می‌کند که به اندام‌ها رفته تا آن‌ها را تغذیه ‌کند؛ ذهن یا فكر هم، لقمه‌ها را از (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه) می‌گیرد، روی آن‌ها كار می‌كند، فعـل ‌و انفـعالاتی انجام می‌دهد، تحلیل و بررسی کرده و آن را به یك مفهوم كلی تبدیل می‌كند. با این (حواس پنجگانه) به شناخت می‌رسد؛ بنابراین هر کدام از ابزارِ شناخت ناقص شود، به همان اندازه از رسیدن به حقایق، محروم می‌شویم. به عنوان مثال؛ فرض كنید سه نفر در اتاقی نشسته‌اند. اولی كَر و كور مادرزاد، دومی كور مادرزاد و سومی یك فرد سالم است. اگر از هر کدام از این‌ها بپرسیم عالم چطور جایی است؛ فرد اول كه فقط سه حس از حواس پنجگانه دارد، تصویری از عالم می‌دهد كه فقط سه بُعد دارد. تصویر فرد دوم از عالم، چهار بُعد دارد؛ و فرد سوم به پنج بُعد عالم اشاره می‌کند. هرکدام از این‌ها محال است شناخت بیشتری از عالم به ما بدهند؛ یعنی شناخت همۀ انسان‌ها به‌وسیلۀ همان ابزارها است. البته انسان، ابزار شناخت دیگری هم دارد كه اگر آن را پرورش بدهد، چیزهای دیگری هم از این عالم می‌بیند. انسان، منبع شناخت است. اگر خودش را از ابزارهای شناخت جدا كند و بیرون بیاید، آزاد از ابزار، به شناخت می‌رسد و وضعیت زندگی و اهداف او متفاوت می‌شود. چگونه این اتفاق می‌افتد؟ 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI