💟
یکسال گذشت
✍زهرا نجاتی
سلام پدرمهربان و غریبم!
یکسال دیگر هم گذشت از دوری و فراق!
امسال هم علیاکبرهای زمانه زیادی کربلایی شدند. زینالزادهها؛ علیوردیها؛ حتی آرشامها...
و امان از من..
که حالا در عنفوان سال جدید؛ تازه فهمیدهام هرچه دویدهام گویی دربعد تو
بوده و درقرب نبودهاست!
دلم برای خودم و هرکه مثل من میسوزد.
بدباختهایم که به تو دل ندادهایم..
بدباختهایم که تو را نیافتیم...
بدباختهایم که نفهمیدیم انتظار برای تو؛
با دویدن برای من و ما و پول؛
فرق میکند!
به قول حاج حسین:" تو درگوشهای از تاریخ ایستادهای و ما باید خودمان را به تو برسانیم و بازبه قول او؛ منتظر و بسیجی بودن؛ با دنبال کار و بار بودن منافات دارد. بد هم منافات دارد."
😔برای با تو بودن؛ باید سرازپا و روز از شب نشناخت تا به روزی برسیم که ۲۵ حرف دیگرعلم، برای این بشر مغرور؛ شناخته شود.
و چقدرهمین یک گزاره برای اینکه بفهمیم چقدرتو را کم داریم؛ کافیست!!!
💟مولای من! این مناجات آخرین جمعهی سال، را از ما بپذیر:
مولای ما!
ما را فراق روی تو تا کفر برده است
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI