. بت‌شکنی که ابلیس‌شکن شد ✍زینب نجیب خواب و رؤیای انبیای الهی صادقه است یعنی شیطان بدان راه ندارد. وقتی ابراهیم(علیه‌السلام) در سه شب رؤیای ذبح اسماعیل را مشاهده کرد؛ دانست به او مأموریتی محول شده است که بسیار سخت و دشوار می‌نماید. ابراهیم (علیه‌السلام) در یک دو راهی بسیار پرخطر قرار گرفت، اکنون وقت انتخاب است، کدام را انتخاب کند، امر خدا را یا امر نفس را، او که همیشه امر خدا را بر وجود خود حاکم کرده بود، در اینجا نیز چنین می‌کند. گرچه ابلیس، سر راهش بی‌امان وسوسه می‌کرد تا به او القا کند که این خواب، خواب شیطانی است و یا از عقل دور است اما ابراهیم توجهی نمی‌کرد. هرچه شیطان پیش گوشش زمزمه می‌کرد که چطور می‌شود، فردی جوانش را بُکُشد و یا بی‌دلیل انسانی را به قتل برساند، به‌سویش سنگ می‌انداخت. آری، مگر قتل نفس نیست؟ مگر این نزد خدا گناهی‌ نابخشودنی نیست؟ ابراهیم می‌دانست که معصیت یعنی نافرمانی از خدا. از سوی دیگر در عالم رؤیا به او امر شده بود که چنین کند. بنابراین آن روز، اطاعت از خدا در ذبح اسماعیل و عدم اطاعت از خدا، فرار از ذبح او بود. و  این تکلیفی شد بر گردن ابراهیم، اسماعیل و هاجر. ابراهیم، پروردگار هستی و حکمت‌هایش را خوب می‌شناخت او سال‌ها در چنین مکتبی رشد کرده بود و در طوفان‌های سهمگین همچون درختی ریشه‌دار استوار ایستاده بود. او حتم داشت که اوامر خدا حیات‌بخش است نه نابودکننده. او فهمیده بود که بُعد دیگری از ابعاد وجودیش در بوته آزمایش محک خواهد خورد.  و این‌چنین شد که ابراهیم(علیه‌السلام) این بت‌شکن تاریخ، اکنون ابلیس‌شکن شد، جهاد اکبر کرد، و با تصمیمی قاطع آماده قربانی کردن اسماعیل شد. آری، حکمتش همین بود. او این بار عملش نبود که به کوره‌های گداخته‌ی آزمون، امتحان می‌شد بلکه خداوند این بار اراده‌ی او را در ذبح محبوب‌ترینش هدف قرار داده بود و این سخت‌ترین آزمون برای رسیدن به مقام امامت بود. و چه زیبا بود وقتی ابراهیم در این آزمون نیز همچون گذشته تسلیم اراده‌ی حق گشت درحالی‌که از اسرار الهی در پس پرده آگاهی نداشت. او آمادگی خویش را یک‌بار دیگر دریکی دیگر از دشوارترین مراحل فریاد زد. شاید در ظاهر، فرمان خدا، ذبح محبوب‌ترینِ انسان یا قربانی کردن عزیزترین باشد یا حتی در نگاه مادی، امر به یک گناه کبیره اما در اصل، ذبحِ نفسِ انسان در برابر عظمت خدا بود. ابراهیم باید نفس خود را قربانی می‌کرد. و ابراهیم چنین کرد ، برای باری دیگر پرهیزکار نام گرفت و به مرتبه‌ای بالاتر راه یافت. @AFKAREHOWZAVI