«قلم‌های بی‌درد» ✍زهرا سبحانی، عضو تحریریه مجتهده امین گریه کردم. از دیروز بارها کلیپ را دیدم و اشک ریختم. گریه کردن چیز عجیب و غریبی نیست؛ آن هم برای دخترک بی‌پناهی که زیر مشت و لگد یک نانجیب، مظلومیتش را داد می‌زند؛ گرچه داغ‌اش به وسعت هزار و چهارصد سال از ماجرای کوچه، هنوز برای دل‌هایمان تازگی دارد‌؛ با این حال، عجیبی به آن است که نمی‌دانیم این‌ اتفاقات چه نسبتی با مملکت اسلامی ما و من مسلمان دارد؟ نمی‌دانم به کجا می‌رویم! اصلا قرار است به کجا برسیم! چرا هر بار از حجاب گفتیم، چیز دیگری شنیدیم؟ چرا هر بار از ولنگاری‌ها شکایت کردیم، زیر سؤال رفتیم؟ چرا هر بار خواستیم موضع‌ها شفاف شود، با هزار یک عنوان به اسم توجیه، به اسم حفظ نظام، به اسم وحدت و بصیرت، دهان‌مان را دوختند؟ و خدا نگذرد از آن عمامه به سری که تحریف کرد، از آن دست به قلمی که زیر سوال بُرد و از آن کانال‌داری که با التقاط خودش، وحدت کلمه‌ی نشأت گرفته از توحید را به یغما بُرد. چون فقط ما ماندیم و عذر تراشیدن برای کتک خوردن مادران در مقابل چشم کودکانشان! ما ماندیم و نهایت بازداشت چند روزه‌ی هتاکان و دیگر هیچ! و دوباره روز از نو و روزی از نو! آن‌قدر تدبیر کلانتر به مذاق‌شان خوش آمده که هر روز دریده‌تر از قبل بر هنجارشکنی در جامعه‌ی توحیدی، مُصرّند! در عوض ما باید دل‌خوش باشیم به اخباری که تهشان ختم می‌شود به دادن یک بیانیه با کلی باید و نبایدی که هیچ وقت، اجرا نمی‌شود و باید قانع بشویم به این کم! به عذرخواهی صوری در فضای مجازی، به بازداشت موقت، تازه اگر اتفاق بیفتد. از این «باید» که دل‌خوش‌مان کرده، قشنگ‌تر سراغ دارید؟ در این میان عده‌ای به جای حل مسئله، انتشار هتک حرمت به محجبه‌ها و مؤمنان را در راستای سیاست تجری دشمن و تخریب روحیه‌ی مؤمنان می‌دانند و از این دست منطق صورتی که هر روز تکرار می‌کنند تا ما هم مثل کور و کرها تکرار کنیم غلط‌هایی که می‌دانیم غلط است، می‌دانیم عاقبتش، ماندن زیر مشت و لگد اراذل است. و بازهم از نسبت این‌ اتفاقات با ادعاهای مسئولین سردر نمی‌آوریم! سردَر نمی‌آوریم که چرا مجری قانون، برای قانون، اما و اگر می‌آورد تا اجرایش نکند. و باز سکوت کردیم و نگفتیم از هتک حرمت‌ها از بی‌احترامی‌ها از آسیب‌هایی که محبجه‌ها بارها در متروی تهران و جای جای ایران دیدند تا مثلا جناب شهردار پایتخت، خودش را با کمال افتخار، با حفظ سمت دستیار ویژه‌ی رئیس‌جمهور معرفی کند! نگفتیم تا بعد از ماه‌ها شوی خبری، مسئولین زحمتکش اذعان کنند که همان قوانین قبلی کارگشا و مفید‌ است! نگفتیم تا حتی همفکران ما در برابر این اهانت‌های همراه با سکوت نامفهوم مسئولین، متن‌ها برای تطهیر این ترک فعل‌ها نوشتند و دهان دوختند. و باز خدا نگذرد از این قلم‌های بی‌درد! قلم‌هایی که اگر به اندازه‌ی یک سر سوزن برای خودشان و یا اطرافیانشان پیش بیاید، تمام عالم و آدم را اسیر عربده‌هایشان می‌کنند. این اواخر تا آنجا پیش رفتند که «حجاب» اصلا حرف و عقیده‌ی شهدا نبوده و همه را به چِرت گفتن، منتسب کردند و طبق معمول ما خوش‌باورهای روزگار، گفتیم طرد نکنید، جبهه، جبهه‌ی انقلاب است و جذب حداکثری باید... و ای امان از این مرداب اختلاطی که به جان ما همیشه‌خوش‌باوران، افتاده که دیگر هیچ غریق نجاتی حریفش نیست! آقایان! شیراز، همدان، تهران قم و... به ما فقط بگویید تا کجا باید به شما از این اهانت‌ها آمار بدهیم تا گوش شیطان کر، به خود بیایید؟ تا کی باید خام بازی این لایحه‌ی سرکاری حجاب بشویم؟ اصلا صریح بگویم ما نه قواعد بازی سیاستچی‌ها را بلدیم و نه حوصله‌اش را داریم! ما فقط به حکم مادر بودن‌مان، آرمان‌های انقلاب‌مان را فریاد می‌زنیم و مسلما مرعوب حوادثی نمی‌شویم که در باطن، ما را تسلیم برنامه‌های نظم نوین جهانی کند، چرا که خوب می‌دانیم، علت و اساس آشفتگی این روزها سهل‌انگاری در اجرای خود قانون است و لاغیر! اصل حرف‌مان این است که امنیت یک زن محجبه در وجب به وجب این مرز و بومی که علمدار تمدن نوین اسلامی‌است در کجای برنامه‌ها و لوایح شما به اسم حجاب و یا هر موضوع دیگر، قرار دارد؟ آقایان! حواستان هست که با سیاست دور از مبانی اسلام و در یک کلام با سیاست زائیده‌ی دشمن، تیشه به ریشه‌ی خود اسلام می‌زنید؟ اگر حواستان جمع است بیایید برای گوش‌ و چشم‌های امیدوار به انقلاب مستضعفان با پرچم تمدن نوین اسلامی، قدمی بردارید... 🔗لینک خبر @AFKAREHOWZAVI