«باریک‌تر زمو» ✍زهرا نجاتی ولایت،حلقه گم شده تمام رفت و آمدها، تمام بایدها و شایدهاست. مفهوم ولایت و ولایت‌مداری،گنجینه ناشناخته‌ای است که اگر درست فهم شود، باعث رشد و عاقبت بخیری جامعه و افراد می‌شود. بخش دردناک ماجرا آن‌جاست که درک آن از مفهوم بلندی مثل«الله ولی الذین آمنوا... و الذین کفروا اولیاوهم طاغوت۱(بقره257)» تا مفهوم اندکی مثل حب، متفاوت، فهم می‌شود درحالی که شاید یکی از گویاترین تعابیر از ولایتمداری، چرخش مانند آفتابگردان به سمت نور و خورشید ولایت است. جایگزینی تمام بینش‌ها و علایق و زوایای دید از دیدگاه ولی‌ای که جانشین برحق خداست. برای درک بهتر، این صحنه را تجسم کنید: ولی‌خدا در مقابلتان است و به دلیلی که نمی‌دانید یا می‌دانید اما درک نمی‌کنید،صحنه‌ای مثل کتک خوردن همسرش که فرشته‌ای زمینی و امانت بهتربن خلق خداست، را می‌بیند، اما دست به شمشیر نمی‌برد و شما ایستاده‌اید و نگاه می‌کنید و غضبناکید و دستتان به قبضه سلاح است. اشک می‌بارید، اما نباید هیچ انجام دهید. سخت است. نه؟ حال سلمان و مقداد و ابوذر، در آن لحظات، این بود.جالبتر این است که باز از این چندتن، تنها سلمان است که خودی اهل بیت، محسوب می‌شود. و باز دردناک‌تر اینکه، بحث شناخت مناقب علی نبود که کسی را یارای تکذیب آنچه از علی و فضایلش می‌دانستند، نبود، بلکه مشکل همین نارضایتی از حکم خدا و رسولش درباره علی است. نارضایتی که شاید در بعضی مواقع، بتوان منشأش را نوعی حسادت دانست. پیچیدگی ماجرا آنجا شدت می‌گیرد که به حکم آیه: «فلا و ربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجربینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجامما قضیت و یسلموا تسلیم2(نساء۶۵)»،هرگونه کدورت درونی، نسبت به حکم و تصمیم ولی خدا، خطرخروج از ایمان را پیش رو دارد. بنابراین من و شما هم اگر بودیم و سکوت مسلمانان، همان بود و عدم یاریشان همان، وظیفه من و شما هم همان بود! و حال چندسوال: چقدر برای این قبیل دشواری‌ها در اطاعت از ولی خدا آماده‌ایم؟ آیا جامعه ما جامعه‌ای، نه محب ولی خدا که ولایت‌مدار به این معنا هست؟ آیا به رشدی رسیده‌ایم که در مقابل احکام ولی خدا بی‌چون و چرا، تسلیم باشیم؟ و هزار نکته باریکتر زمو اینجاست. @AFKAREHOWZAVI