«سکوی پرواز را دریاب....» ✍ موسوی خواستم بگویم باز در بند کلماتم اما نه! مدتی هست کلمات در بند من هستند. می‌نویسم، پاره می‌کنم! می‌نویسم، می گریه‌ام! می‌نویسم، بغض شبانه ام را سرکوب می‌کنم. آن قدر باید بنویسم، تا کلمات برای روح خسته‌ ام بال شوند. آری! دنیا برای من نیست برای هیچکس نیست.! دنیا محل گذرست، اما محل رسیدن به سکوی پرواز الی الله است. من با قلم نفسِ سرکش  خویش را، باید بارها بارها بشکنم تا تسلیم واقعیت انسانی خود شود. می‌دانی واقعیت انسانی چیست؟! همه آن را  می‌دانیم! اما یا گرفتار غفلتیم یا گرفتار مادری به ظاهر مهربان دنیا شدیم. دنیا مادر نامهربانی هست، بارها ما را با وعده از خانه‌ای ابدی و واقعیت سرنوشت خویش دور کرده است.! امان نامه می‌دهد در حالی لا امان البقاء دنیا! هرچند به گفته‌ی امام علی (علیه السلام) که می‌فرمایید: «النّاسُ أبناءُ الدنياو لا يُلامُ الرجلُ على حُبِّ اُمِّهِ مردم فرزندان دنيايند و هيچ كس براى دوست داشتن مادرش سرزنش نمى شود.» (نهج البلاغه، حکمت 303) می‌نویسم که به نفس خویش دیکته کنم. اینجا محل گذر است، نه ماندن! دل باید کند و باید هر ساعت، هر دقیقه و هر ثانیه منتظر قطار آخرت باشد. وقتی دنیا با این همه شکوه، زیبایی، نیرنگ و خون خونریزی است، محلی برای پرواز هم دارد. چرا پرواز نکرد! چرا خود را به سمت سکوی نرساند؟! دنیا محل گذر است، اما محل پرواز به بهترین نقطه‌ی هفت آسمان هم هست. دل باید از آن کند، اما پی راهی برای پرواز هم باید بود. مولای من حضرت امام علی (علیه السلام)  می فرمایید:«أخرِجُوا مِن الدنيا قلوبَكُم  ،قَبلَ أن تَخرُجَ منها أبدانُكُم ؛ففيها اختُبِرتُم و لِغيرِها خُلِقتُم  پيش از آن كه پيكرهايتان از دنيا برود ، دلهاى خود را از آن بيرون بريد ؛ زيرا در اينجا آزمايش مى شويد و براى جز آن آفريده شده ايد.» بحارالانوار، ج75، ص77، ح @AFKAREHOWZAVI