من و ژرفا و موشها
✍مرضیه سادات برومند یزدی
سال ۱۳۶۱ هنگامی که قسمتهای نخست سریال "مدرسه موشها در حال تولید و پخش بود یکی از مدیران گروه کودک شعری به من داد تا چنانچه مایل بودم از آن در سریال استفاده کنم ک مثل کپل صحرا شده پر ز گل... گ مثل گردو، بنگر به هر سو... ب مثل بهار فکرو کن بسیار... پ مثل پسته نباش خسته... م مثل موش برخیز و بکوش... خ مثل خونه نگیر بهونه... آمثل آواز قصه شد آغاز ..."
این شعر کودکانه و به ظاهر ساده با ظرافت و هوشمندی از بچهها میخواست که به اطرافشان نگاه کنند و زیباییها و نظم نهفته در طبیعت را ببینند به کودکان میآموخت که بسیار فکر برخیزند و برای هدفشان تلاش کنند و خستگی و یأس را از خود دور کنند آواز زندگیشان را به گوش همه برسانند...
پ.ن: دیشب نکوداشت استاد ژرفا بود؛ روحانی نویسنده ادیب و استاد دانشگاه، مترجم کتابهای بزرگ و فاخر، ویراستار و از همه جالبتر سراینده شعر مدرسه موشها بوده است؛ خانم مرضیه برومند میگفت بعد از ۳۰ سال فهمیدم شاعر مدرسه موشها یک روحانی وارسته بوده است.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI