🔖وقتی انتخاب نکنی...
✍آمنه عسکری منفرد
یادش بخیر! وقتی ما دهه شصتیا دبستانی بودیم، ایام دهه فجر رنگوبوی خاصی داشت. از هفته اول بهمنماه، شور و شوق عجیبی در مدرسه به پا میشد و بچهها با اشتیاق فراوان تلاش میکردند تا مسئولیتی را برای دهه فجر بر عهده بگیرند؛ از تهیهی وسایل تزیینی مثل کاغذ رنگی، پرچم کاغذی و بادکنک گرفته تا شرکت در گروه سرود، تواشیح و پذیرایی...
اینهمه شور و شوق بچهها تا پایان جشن ۲۲ بهمن هر سال ادامه داشت، بعد هم با یک فاصلهی کوتاه، دوباره بچهها با حالوهوای عید نوروز و پیک شادی نوروزی، شاداب و سرحال و سرزنده بودند و برای تعطیلات لحظهشماری میکردند. آن ایام، شور و نشاط و هیجان در مدرسه غوغا میکرد و البته معلمها، خصوصاً مربی پرورشی همیشه سکاندار اصلی بود و بچهها را برای برگزاری هرچه بهتر مراسم هدایت میکرد، اما در سالهای اخیر خصوصاً بعد از ایام کرونا که دانشآموزان خصوصا بچههای دهه هشتادی بهبهانهی آموزش مجازی، با فضای مجازی خو گرفتند و شادیشان هم مجازی شده، جشنهای دهه فجر دیگه مثل دهه فجرهای قدیم برگزار نمیشود. بچهها هم مثل قدیمترها، اشتیاقی برای حضور در کارهای فرهنگی ندارند، مگر با تشویق و امتیاز ...
من که به عنوان یک مادر، هنوز کودک درونم را شاداب و فعال میبینم و دلم میخواهد بچههای این آب و خاک با هویت ملی و فرهنگیشون آشنا بشوند و رشد کنند ، با معلم پرورشی مدرسه دخترم صحبت کردم و برای کمک در کارهای فرهنگی جشن پیروزی انقلاب در مدرسه، اعلام آمادگی کردم؛ اما انگار ایشون هم بدجوری در فضای جدید غرق شده بود و بعد از اینکه صحبتهای پر از حرارت من را شنید ، با آرامش گفت: « خانم عزیز! الان دیگه مثل قدیمها نیست. نهفقط مدرسهی ما، بلکه بقیهی مدارس هم همین اوضاع رو دارن. نهایتا روز ۲۲بهمن برای بچهها یک جشن درنمازخانه میگیریم. تزئینات برای همونجا کافیه، پذیرایی هم شیرکاکائو و کیک ... »
اما من قانع نشدم و مصمم شده بودم حتما این اوضاع کسلکننده را تغییر بدهم، تا شروع دهه فجر چند بار دیگر به مدرسه رفتم و گفتم که میتوانم برای جشنها در تزیینات کمک کنم و یا متن سرود آماده کنم و برای پذیرایی با کمک مادرهای دیگه ساندویچ یا آش بپزم، حتی پیشنهاد دادم که خودم برای جشن مسابقه طراحی میکنم، اما استقبال چندانی نشد ...
من ناامید نشدم و موضوع را با مسئول انجمن مطرح کردم. بعد از صحبتهای طولانی، بالاخره علت را جویا شدم و خواستم که رسما در کارهای اجرایی سهیم بشوم، اما پاسخ مسئول انجمن من را تکان داد. ایشون با صراحت گفتند: «اگر دوست دارید در تصمیمات مؤثر باشید، بهتره عضو انجمن مدرسه بشید یا اگر میتونید سال دیگه افرادی رو انتخاب کنید که برای کارهای فرهنگی اولویت قائل بشن. اعضای فعلی انجمن که با رأی اکثریت انتخاب شدن، بیشتر برای تعمیر ساختمان مدرسه و امور رفاهی هزینه میکنن نه کارهای فرهنگی و این مورد اعتراض خیلی از مادرهای شبیه شماست که دوست دارن بچههاشون با انقلاب و فرهنگ ملی کشورشون آشنا بشن. اما متاسفانه موقع انتخابات انجمن معمولا والدینی که دغدغهی فرهنگی دارن، یا کاندید نمیشن یا رای بالایی ندارن...»
با این صحبتهای نماینده انجمن یادم افتاد که من در انتخابات انجمن مدرسه، چون تحقیق نکرده بودم و کسی را نمیشناختم رأی ندادم و به خاطر مشغله کاری زیاد، خودم هم کاندید نشدم. همین موقع بود که یاد این جملهی معروف افتادم که «وقتی انتخاب نکنی، دیگه حق اعتراض نداری، چون دیگران برات انتخاب میکنن و تو مجبوری تبعیت کنی!»
#انتخابات
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI