«دعا»
✍زهرا نجاتی
صدای موسوی قهار توی خانه میپیچید؛ آلا روی سجاده بین صفحههای مفاتیح، دست و چشم میگرداند. بعد از جمع کردن سفره، چادرنماز گلگلی را سر میکنم و کنارش مشغول دعا میشوم. بالای مفاتیحش، نماز استغاثه را میبینم و اشکهای کنار چشمش، توجهم را جلب میکند:
_ مامان! چرا خدا حاجتای مارو نمیده؟! برای خدا که کاری نداره!
دلم برای دل کوچکش که حتما آرزویش آن قدرها هم بزرگ نیست، میسوزد:
_مامان جون، خدا هم خبر داره از همه آینده مون تا آخرت، هم مهربونه، هم عادل هست هم کاراش حساب کتاب داره.
_خب دعاهای ما مگه چه عیبی داره؟ مگه خودش نگفته «ادعونی استجب لکم» پس چرا اجابت نمیکنه؟
_خب عزیزدلم همون خدا هم توی سوره یونس گفته:«اگرخدا همه دعاهای شمارو مستجاب کنه، اونوقت عجلهاتون میرسه چون نمیتونید خیر و صلاحتون رو کامل و درست تشخیص بدید. و ممکنه حاجت شما درست برعکس حاجت عزیزانتون باشه بنابراین خدا، طبق صلاح ما حاجتروامون میکنه در عین حال دوست داره که زیاد به درگاهش دعا کنیم. و میگه اگه دعا نکنید، اصلا توجهی بهتون نمیکنم.
تقصیر خودمونم هست مام گاهی کم کاری میکنیم.
با چشمهای متفکر نگاهم میکند:
_یعنی چی؟
_ خب خدا تو قرآن از خیلی آدمها مثال زده که فقط تا وقتی که درنهایت اضطراب و اضطرار هستن، خودشونو بنده خدا میدونن و محتاج اون. اما به محض اینکه دعاهاشون مستجاب میشه یا فکر میکنن پیش خدا خیلی عزیزن یا از اون بدتر، خدارو بالکل فراموش میکنن و بقیه رو عامل رسیدن به حوایجشون میدونن.
_مگه میشه کسی اینو بگه؟
_اره چرا نمیشه! مثلا یک خانم و آقایی سالها از خدا درخواست بچه میکنن، خدا هم لطف میکنه و دکتر خوب و شرایط جسمی درست و شرایط دیگرو براشون فراهم میکنه و شفا رو از طریق دکتر نصیبشون میکنه، اما وقتی بچه دار میشن، میگن دکترمون خوب بود. یا بچه مال خودمون هست یا وقتی بچشون بزرگ بشه، اونو به راه راست دعوت نمیکنن و درست تربیتش نمیکنن. همه اینا میشه مثال ناشکری.
_راست میگید. پس بهتر اینه که آدم کارو بسپاره دست خدا و فقط دعا کنه و به نتیجش خوش باشه. هرچی که شد.
روی صورتش بوسهای میکارم و صدای موذن اردبیلی، با خروسخوان صبح در هم میآمیزد.
#ماه_رمضان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI