.
قولوقرار
✍فاطمه میریطایفهفرد
من بودم و شما و قول و قرارهای عاشقانه، ملتمسانه. از آنهایی که فکر میکنی مو لای درزش نمیرود. از آن مدل حرفهای در تنگنا، در اضطرار، شبیه به همان حرفهایی که قرآن بالای سر میگیری و (بک یا الله) میگویی.
از همان مدل که دار و ندارت را روی دایره رسوایی میریزی و قول میدهی برای روزهای آینده، روزهای بعد از شب قدر.
چند روزی میشود که شب قدر را پشت سر گذاشتهام و از قول و قرارهایم فاصله گرفتهام. هلال ماه مبارک هم درآمد و من هنوز در پس این گمان که فرداهایی هست.
◽◽◽◽◽
فردا که آمدنی نیست، فردا همین امروز است که اگر ساختیم، امروزها زیباترین است و اگرنه، نازیبا.
راستی چقدر از قول و قرار شب قدرم به یادم مانده؟ چهقدر حرفهای خودمانیام با شما امام حی و امام زمان دارد لباس عمل میپوشد؟ چقدر برای شما هزینه کردهام؟ در آرمانیترین شب سال، چقدر پای کار امام زمان ایستادهام؟ اصلا یادم مانده چه گفتم؟
◽◽◽◽◽
مولای من به تمام قول و قرارهایم قسم که دوستت دارم، به همه قول و قرارهایم قسم که دلم متعلق به شماست هرچند که گاهی فراموش میکنم. گاهی گرد و غبار زندگی و روزمرهگی خِر گلویم را میگیرد، گاهی از پس امتحانات آخرالزمانی برنمیآیم، دست و پایم بدجور میلرزد. اگر شما به من، به زندگیام نگاه نکنید به فنا میروم. آقای من به تمام قول و قرارهای نگفته و در پس دلم مانده قسم میدانم و از همه آگاهی، دلم بدجور هوای بیتالقدس دارد. دلم بدجور برای مظلومیت فرزندان غزه میسوزد. بدجور بیتوجهی سران عرب قلبم را فشار میدهد. دلم میخواهد پرچم اسلام را در بلندترین قلل رفیع جهان برافرازم. دلم برای همه خوبیها بیتاب است حتی اگر فعلی از خودم سر نزند.
آقای من کمکم کن که کارهای من رنگ شما بگیرد. بوی شما از اعمالم برآید، نکند که اسمم مایه شرمساری شود.
آقای من درس و مشقم را به تو میسپارم، جسمم، روحم را به شما به امانت میسپارم، میترسم که فتنههای آخرالزمانی دلم را لایق تو نکند. لایق دوباره رفتن به اوتاد زمین، به کربلا به مشهد. میترسم که لایق قاطی شدن با سیل اصحاب اربعینی نشوم.
کمکم کن که شامل دعای حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) شود همان دعای قشنگی که امالخیرات را در دلش نهفته دارد: الهی اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ (خدایا مرا خرج کاری کن که مرا برای آن خلق کردهای...).
کاش بدانم که برای چه خلق شدهام، ولی بیشتر دلم میخواهد خرج شما شوم، میخواهم در مسیر شما حل شوم، از منسوبین شما شوم. میشود من را هم بپذیرید؟ میشود که با گوشه چشمی، کلبه احزانم را گلستان کنید؟ من برای محبت شما کیسه دوختهام، من روی محبت شما حساب کردهام...
#عید_فطر
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI