🍃عادت کرده‌ایم ✍️زهرا نجاتی عادت کرده‌ایم خیلی وقت‌ها کلاه‌های گشادی برسرمان برود؛اما این حجم از قیمت و پارچه، رسما تحقیر ملت است. انگار کسی پشت پیشخوان یا مثلاً دوربین همین فیلم نشسته و دارد قاه‌قاه به سادگی عده‌ای می‌خندد که قرار است برای نیم متر پارچه با ظاهری شگرف، بیست و سه میلیون پول بدهند. بخش دیگر تحقیرش، همین قضیه مسخره ارسال رایگان است. یعنی کسی که آن‌قدر بی غم باشد که بیست و سه میلیون پول بی‌زبان بدهد و در ازایش، یک شلوار پاره تحویل بگیرد که دراوج گرانی‌ها، شاید سیصد تومن پول پارچه‌اش باشد، برایش اهمیتی دارد که برای ارسال، چهل هزارتومان بدهد یا ندهد؟ می‌بینید این کاری است که رسانه و فرهنگ مد با ما می‌کند. همه‌ی ما را بازی می‌دهد، استانداردسازی وشخصیت سازی می‌کند و مشتی آدم که ثروت دارند، بازی می‌خورند اما اگر گفتید برای بقیه چه اتفاقی می‌افتد؟ بله درست حدس زدید. بقیه دچار فقر کاذب یا احساس فقر می‌شوند. یعنی فارغ از کسانی که حقیقتا به فقر دچارند، عده‌ی زیادی هم در جامعه هستند که به حسب رفع نیازهای اولیه وحتی ثانویه‌شان فقیر نیستند، اما به حسب اینکه در رسانه‌ها، تبلیغات و اجناسی می‌بینند که به آنها نیاز مبرم ندارند اما دلشان می‌خواهد که بتوانند خرید کنند، چرا؟ چون احساس می‌کنند که نمی‌توانند بخرند، پس احساس فقر می‌کنند و این چنین می‌شود که بعضی ازما، دچار احساس فقرتمام نشدنی، شده‌ایم. هرچه می‌خریم و‌ می‌پوشیم و می‌بینیم و می‌خوریم، احساس بی‌نیازی، نمی‌کنیم. چون دائم به ما این‌طور القا می‌شود که اجناسی هم هستند که هنوز نداریم‌شان و لو اینکه خریدشان در نگاه اول احمقانه به نظر برسد. این‌جور وقت‌ها از زاویه‌ی دید آن سرمایه‌داری که این مدها را ایجاد می‌کند، همه‌ی مصرف کنندگان، احمق و ساده به نظر می‌رسند. چیزی شبیه همان گوسفندهایی که در پروتوکل یهود آمده. حالم بد است از تصور توهین به مردم مملکتم. کاش کمتر ساده باشیم! کاش بازی نخوریم! کاش سواد رسانه‌ داشته باشیم! کاش گنج گمشده‌ی قناعت، به دامن‌مان برگردد! همین... @AFKAREHOWZAVI