غفلت در روزهای تکراری
✍ سیده الهام موسوی
صبح است، چند صباحی میشود که آفتاب ندیدهایم. هوا روز به روز مهآلودتر میشود و ما غرق این هوای ناپاک وناسالم هستیم. گاهی راهی بیمارستان میشویم با کپسول اکسیژن نفسی تازه می کنیم و دوباره غرق این ناپاکی هوا میشویم، انگار نه انگار هوایی داریم برای نفسی تازه کردن. به هوای پاک محتاجیم!
این حکایت چقدر آشناست.چند نسل بدون حضرت معشوق دارد میگذرد انگار نه انگار میان ما حاضر نیست.هروقت دلتنگ شدیم گوشهای خلوت کردیم تا حالمان خوب شد، دوباره فراموشی ما از سر گرفت.چرا بر این مصیبت سکوت کردیم؟
زندگی کردن را به ما اشتباه آموختند. ما فقط داریم ادای زندگی کردن را در میآوریم و هر روز دل حضرت معشوق را می رنجانیم، بیآنکه حواسمان باشد. آری به دلشکستن، بی انصافی، بی وفایی و... عادت کردیم. مردم کوفه را دیگر ملامت نکنیم، که ما از خود مردم کوفه بدتر هستیم.
«
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَاوَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا»
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI