🔖
ماجرای یک پاسخ تاریخی
✍️آمنه عسکری منفرد
سرود، آب و جارو، گل و ریسه، شیرینی و شکلات و مردمی که بدون توجه به دستور و تهدید به حکومت نظامی، برای استقبال از آیت الله خمینی به خیابانها آمده بودند. آنها که میتوانستند خود را به فرودگاه رساندند تا اولین دیدار حضوری را در خاطراتشان جاودانه کنند.
اما اینجا در گوشهی دیگر در سالن هواپیمایی که حامل آیت الله خمینی بود، همهی همراهان مضطرب بودند که چه خواهد شد؟ میدانستند که ستاد استقبال با وجود همهی تهدیدها و فشارهای حکومتی، تمام تلاش خود را کردهاست تا اولین حضور بین مردم در نهایت امنیت برگزار شود اما!
و اینجا خبرنگاری بود که خود را برای یک مصاحبهی جنجالی و مهم آماده میکرد. چند دقیقه گذشت تا بتواند خود را آرامکند. گلویش را صافکرد، میکروفونبهدست به سمت صندلی آقا روحالله خمینی حرکتکرد. ابهت و قدرت در عین سادگی، نور، عظمت و هیبتی که جذبش کرده بود، اما نمیتوانست آن را با شنیدههایش چطور جمع کند. سوالهای زیادی در ذهنش بالا و پایین میرفت اما آنچه میدید و با قلبش احساس میکرد، به او جرأت و جسارت داد.
بالاخره به هر زحمتی بود خود را جمع و جور کرد و با خضوعی که نمیفهمید از کجا بر جانش مستولی شده، آرام کنار صندلیِ آیتالله نشست و شروع به صحبت کرد.
مترجمی که کنار آیتالله خمینی نشسته بود با نگاهش به او قوت قلب داد، نفس عمیقی کشید و اینطور شروع کرد: «سلام آیت الله خمینی. به ما بگویید از بازگشت به ایران چه احساسی دارید؟» ایشان ابتدا با لبخندی ملیح به خبرنگار نگاه کرد و در نهایت اقتدار، با آرامش، خیلی آرام و ساده پاسخ داد: «هیچ» مترجم با حیرت پرسید: «هیچ»؟ آیتالله با آرامش تکرار کردند: «هیچ»
اینبار نگاه متعجب مترجم با چشمان حیرتزدهی خبرنگار در صورت پرنور و جذبهی آیتاللهخمینی درهم آمیخت، «هیچ»… تعجب تنها عکس العمل اطرافیان بود که همگی لحظهای در بهت فرورفتهبودند. حتما هر کدام از آنها انتظار چند جملهی محکم و کوبنده در وصف پیروزی و یا حداقل اظهار شوق و شعف از بازگشت به ایران در جمع مردم مشتاق و یا حتی بیان جملاتی که نشان از برتری بر رضاخان و حکومت پهلوی باشد، از ایشان داشتند، اما …
حالا دیگر خبرنگار نمیدانست چه باید بپرسد، اما به گمانم علت آن همه خضوع در برابر عظمت و ابهت آیتالله را که بر جانش نشسته بود، فهمید و اکنون میاندیشید که با چه جملاتی پاسخِ تکاندهندهی این پرسش را به خوانندگان منتقل کند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI