ستارهایبهدرخششافتاد
✍️بانو آلاله، با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست
روزها میگذشت دیو راهزن جاده انقلاب در کمینگاه افکار مردم و چون خون در رگها جریان یافته و تنها سکاندار کشتی نادانان شده بود. جهالت و نادانی در پشت پرده خوبی و یکرنگی قد بر افراشته و آنها را در خواب غفلت و بیخبری فرو برده است.
ساعت زمان، مدتها بود که از توقف ایستاده و انسانها سرزمین ناکجا آباد را به امید صلح و دوستی در آن به نظاره نشسته و روزها و شبها به امید آن سپری میشد، افرادی رخ بر تافته بودند که با کاخ خضرایی و کذایی خود بر روح و جانها مسلط شده بودند و آنها را با ندانم کاریهای جهالتگونه خود به کرنش و تعظیم در مقابل بُت استعمار و سجده بر آنها میخکوب نموده بودند.
روزها سپری میشد اما با تاریکی و وحشتی که هر لحظه بیشتر و شدیدتر میشد، دلقک خیمهشببازی با اسبسرکش سفیانی زمانه با طوغی از طلا و زیورها قلبها را در دام افکار خود میکشید.
عدالت به فاصله سالها چشم انتظاری به فراموشی سپرده شده بود، بیرق کفر، نفاق و ظلم آسمان دوستی و عدالت را به تسخیر خود کشیده بود. کودکان شبها سر بر بالین وحشت و اضطراب میگذاشتند، خوراکشان شکنجههای استعماری بود که بر آنها تحمیل میشد. نداها در گلوها به خاموشی گراییده و به امید فردایی همراه با آرامش قطار عمرشان بر روی ریل زندگی میگذشت، انتظار مسافری از سرزمین صلح و آرامش همه را مدهوش خود نموده بود.
روزها میگذشت همچنان زمان، زمان نیرنگ، نفاق و ناملایمتی تا اینکه ساعت زمان به صدا در آمد! مسافر سرزمین عدالت وارد شد بیرق کفر با سلاح عدالت و آزادی بر زیر پاهای صلح و دوستی به سجده در آمد مردی از سرزمین عدالت جهان را با دم مسیحایی خود در آرامش و صلح غوطهور نمود و آنگاه ستارهای به درخشش افتاد امام خمینی(ره) وارد شد.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI