ما همه مستأجریم ✍️زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین برای بار دوازدهم اثاث می‌کشیم. نه آن‌قدرها سخت بود نه آن قدرها غیرقابل باور. به خیلی چیزها بستگی دارد. به وظیفه، به کار، به تکلیف. روز اول، زمزمه کردم:"رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا" و لمس کردم نصرتت را در تمام این چهارسال. در نگاه‌ها و لبخندها. در اشک‌های و دوستی‌ها، در تجربه ها. درحلاوت آموختن و آموزاندن.و بابت همه چیز سپاست می‌گویم؛ بابت همه چیز از تو ممنونم. بابت دوستی‌ها و عشق‌ها بابت رفت و آمدها، بابت اندوه‌ها و تمام تجربه‌ها. چه تجربه‌هایی که درد داشت و چه تجربیاتی که لبخند داشت! چه تجربیاتی که طرح لبخند را روی لب‌هایتان نشاند! با تو پیمان بسته‌بودم؛ «چرا» را حذف کنم! پیمان بسته بودم همه تجربه‌ها را نردبان کنم. واکنون از تو بابت هرچیز از تو سپاسگزارم. سپاسگزارم بابت تجربه‌ها، شیرینی‌ها و اشک‌هایی که درد را تا عمق روحم برده و روحم را قدبلند کرده‌است و دوباره آماده می‌شوم برای تجربه‌. تجربه هایی که تو برایم رقم بزنی. من دلخوشم به آنچه مادرم زهرا فرمود:" هرکس می‌خواهد خداوند بهترین تقدیراتش را برایش رقم بزند، خالصانه‌ترین اعمالش را روانه کند." و من هیچ جز همین ندارم. همین بازکردن آغوش به امید تقدیر تو. تمام امیدم تویی و تقدیری که برایم ازسر فضلت رقم می‌زنی و یادم می‌ماند، ما همه مستاجریم، مستاجر دنیا. دیر یا زود، باید خانه را تحویل نفر بعد بدهیم. چه بهتر که کمتر، انس بگیریم، کمتر پابسته شویم، کمتر دائمی‌اش بدانیم، همین . @AFKAREHOWZAVI