در خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که به فریاد آمد از من اکنون طمع صبر و و هوش مدار کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد باده صافی شد و مرغان چمن شدند موسم و کار به بنیاد آمد بوی ز اوضاع می‌شنوم آورد گل و باد شاد آمد ای هنر از منما حجله بیارای که آمد دلفریبان نباتی همه زیور بستند ماست که با حسن آمد زیر بارند درختان که تعلق دارند ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد از گفته غزلی نغز بخوان تا بگویم که ز طربم یاد آمد لینک کانال 👈 @ajs_org