eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
205 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
156 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سی_و_هشتم چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان بگشا که می‌دهد به آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود گو نفسی که را می‌کنم از پی اش روان ای که خسته‌ای روی زبان من ببین کاین دم و دود سینه‌ام بار است بر گر چه تب استخوان من کرد ز گرم و رفت همچو تبم نمی‌رود مهر از استخوان حال دلم ز خال تو هست در آتشش چشمم از آن تو شده‌ست و ناتوان بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین مرا که می‌دهد هیچ ز زندگی نشان آن که مدام شیشه‌ام از پی داده است شیشه‌ام از چه می‌برد پیش طبیب هر زمان از آب تو داد شربتم طبیب کن بیا شربتم بخوان لینک کانال 👈 @ajs_org
سی_و_نهم در نمازم با آمد حالتی رفت که به آمد از من اکنون طمع و و مدار کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد باده صافی شد و چمن شدند موسم و کار به بنیاد آمد بوی بهبود ز اوضاع می‌شنوم شادی آورد و باد شاد آمد ای از بخت منما حسن بیارای که آمد دلفریبان نباتی همه زیور بستند ماست که با حسن آمد زیر بارند درختان که دارند ای خوشا که از بار آمد از گفته غزلی نغز بخوان تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد لینک کانال 👈 @ajs_org
شد و بوس و کنار هم از و از روزگار هم برو که اگر است جامم به دست باشد و زلف هم ما کس به مستی و رندی نمی‌کنیم لعل بتان خوش است و می هم ای بشارتی دهمت نماند و از می پر است و بت میگسار هم خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکیست مجموعه‌ای بخواه و صراحی بیار هم بر خاکیان فشان جرعه لبش تا خاک لعل گون شود و مشکبار هم آن شد که چشم بد نگران بودی از کمین خصم از میان برفت و سرشک از کنار هم چون کائنات جمله به بوی تو زنده‌اند ای آفتاب سایه ز ما برمدار هم چون روی و فیض حسن توست ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم اسیر زلف تو شد از بترس و از انتصاف آصف جم اقتدار هم برهان ملک و دین که ز دست وزارتش ایام کان شد و دریا هم بر یاد رای انور او به صبح جان می‌کند فدا و کواکب نثار هم گوی زمین ربوده چوگان اوست وین برکشیده گنبد نیلی هم عزم سبک عنان تو در جنبش آورد این پایدار مرکز عالی مدار هم تا از نتیجه فلک و طور دور اوست تبدیل ماه و سال و و هم خالی مباد کاخ جلالش ز سروران و از ساقیان سروقد گلعذار هم لینک کانال 👈 @ajs_org
آن سیه چرده که عالم با اوست میگون خندان دل خرم با اوست گر چه دهنان پادشهانند ولی او زمان است که با اوست روی خوب است و کمال و دامن پاک لاجرم پاکان دو عالم با اوست خال مشکین که بدان عارض گندمگون است سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست عزم سفر کرد را چه کنم با مجروح که مرهم با اوست با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل کشت ما را و دم با اوست از معتقدان است گرامی دارش زان که بخشایش بس مکرم با اوست لینک کانال 👈 @ajs_org
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا ناله‌های زار داشت گفتمش در عین این ناله و چیست گفت ما را جلوه در این کار داشت یار اگر ننشست با ما نیست جای پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت در نمی‌گیرد نیاز و ما با حسن دوست خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت خیز تا بر کلک آن جان افشان کنیم کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن شیخ صنعان خرقه رهن خانه داشت وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر ذکر ملک در حلقه زنار داشت چشم حافظ زیر بام آن حوری سرشت شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت لینک کانال 👈 @ajs_org
مزن بر ز نوک غمزه تیرم که پیش بیمارت بمیرم نصاب در حد کمال است زکاتم ده که مسکین و فقیرم چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی به و شهد و شیرم چنان پر شد فضای از که فکر خویش گم شد از ضمیرم پر کن که من در بخت جهانم گر چه پیرم قراری بسته‌ام با فروشان که روز به جز نگیرم مبادا جز حساب و می اگر نقشی کشد کلک دبیرم در این غوغا که کس کس را نپرسد من از پیر مغان منت پذیرم خوشا آن دم کز استغنای فراغت باشد از و وزیرم من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ز بام عرش می‌آید صفیرم چو او در سینه دارم اگر چه مدعی بیند حقیرم لینک کانال 👈 @ajs_org
می‌فکن بر صف نظری بهتر از این بر در می کن گذری بهتر از این در من این لطف که می‌فرماید سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این آن که فکرش گره از کار بگشاید گو در این کار بفرما نظری بهتر از این ناصحم گفت که جز چه دارد برو ای عاقل بهتر از این بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم دهر ندارد پسری بهتر از این من چو گویم که و بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین که در این نبینی ثمری بهتر از این لینک کانال 👈 @ajs_org
چو باد عزم سر کوی خواهم کرد نفس به بوی خوشش خواهم کرد به بی می و عمر می‌گذرد بطالتم بس از امروز خواهم کرد هر آبروی که اندوختم ز دانش و نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد چو صبحدمم شد ز مهر او روشن که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد و زرق نبخشد صفای دل حافظ طریق و عشق خواهم کرد لینک کانال 👈 @ajs_org
بر سر آنم که گر ز برآید دست به کاری زنم که سر آید نیست جای اضداد چو بیرون رود فرشته درآید صحبت حکام ز جوی بو که برآید بر در بی‌مروت دنیا چند نشینی که کی به درآید گدایی مکن که بیابی از نظر ره روی که در گذر آید و خویش نمودند تا که قبول افتد و که در نظر آید تو عمر خواه که آخر شود سبز و شاخ به بر آید غفلت در این سراچه عجب نیست هر که به رفت بی‌خبر آید لینک کانال 👈 @ajs_org
اگر آن ز درم بازآید عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید دارم بر این اشک چو که دگر برق که برفت از نظرم بازآید آن که سر من خاک کف پایش بود از می‌طلبم تا به سرم بازآید خواهم اندر عقبش رفت به عزیز شخصم ار بازنیاید خبرم بازآید گر نثار قدم گرامی نکنم جان به چه کار دگرم بازآید کوس نودولتی از بام سعادت بزنم گر ببینم که مه نوسفرم بازآید مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح ور نه گر بشنود آه سحرم بازآید آرزومند رخ چو ماهم تا به ز درم بازآید لینک کانال 👈 @ajs_org
بنشان که کام دل به بار آرد دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد چو خراباتی به عزت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است را در دل اندازش که بر گذار آرد عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر چو نسرین صد آرد بار و چون بلبل هزار آرد خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت بفرما نوشین را که زودش باقرار آرد در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر نشیند بر جویی و سروی در کنار آرد لینک کانال 👈 @ajs_org
ای که نفسی می‌آید که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش زده‌ام فالی و می‌آید زآتش وادی نه منم و بس موسی آنجا به امید قبسی می‌آید هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست هرکس آنجا به طریق هوسی می‌آید کس ندانست که منزلگه کجاست این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید جرعه‌ای ده که به میخانهٔ ارباب کرم هر حریفی ز پی ملتمسی می‌آید را گر سر پرسیدن بیمار غم است گو بران که هنوزش نفسی می‌آید این بپرسید که من ناله‌ای می‌شنوم کز قفسی می‌آید دارد سر صید دل شاهبازی به شکار مگسی می‌آید لینک کانال 👈 @ajs_org