#غزلیات_جلال_الدین_محمد_بلخی #مولانای_جان #مولوی #رومی
#غزل_بیست_و_دوم
آنکه بیباده کند #جان مرا #مست کجاست
و آنکه بیرون کند از جان و #دلم دست کجاست
و آنکه #سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنکه سوگند من و توبهام اشکست کجاست
و آنکه جانها به #سحر نعره زنانند از او
و آنکه ما را غمش از جای ببردهست کجاست
#جان جانست وگر جای ندارد چه عجب
این که جا میطلبد در #تن ما هست کجاست
#غمزه #چشم بهانهست و زان سو هوسیست
و آنکه او در پس غمزهست #دل خست کجاست
پرده روشن دل بست و خیالات نمود
و آنکه در پرده چنین پرده دل بست کجاست
#عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
و آنکه او مست شد از چون و چرا رست کجاست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
#غزلیات_جلال_الدین_محمد_بلخی #مولانای_جان #مولوی #رومی
#غزل_ سی_و_سوم
حال ما بیآن #مه #زیبا مپرس
آنچه رفت از #عشق او بر ما مپرس
زیر و بالا از #رخش پرنور بین
ز #اهتزاز آن قد و بالا مپرس
#گوهر اشکم نگر از #رشک عشق
وز #صفا و #موج آن #دریا مپرس
در میان #خون ما پا درمنه
هیچم از #صفرا و از #سودا مپرس
خون #دل میبین و با #کس دم مزن
وز #نگار #شنگ سر#غوغا مپرس
صد هزاران #مرغ دل پرکنده بین
تو ز #کوه قاف و از #عنقا مپرس
صد #قیامت در بلای عشق اوست
درنگر #امروز و از #فردا مپرس
ای خیال اندیش دوری #سخت دور
#سر او از طبع کارافزا مپرس
چند پرسی #شمس_تبریزی کی بود
#چشم #جیحون بین و از #دریا #مپرس
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_چهارم
مرا که نیست #غم تن چه قید #پیراهن
به تنگ جان من از #زندگی ز ننگ تن است
خوش آن زمان که من از قید تن شوم #آزاد
چه #نیک در نگری این فضا نه جای #من است
خلاصیِ #دلِ من از چَهِ زَنَخدانش
همان حکایتِ مور است و قصهٔ لگن است
بلای #جان من آن #چشم #فتنهانگیز است
سیاه روزم از آن طُرّهٔ شکن شکن است
چو کند صورت #شیرین ز تیشه دانستم
از آن زمان که همان تیشه خصم کوهکن است
اگر چه پاس #حقوق #وفا تو نشناسی
ولیک قصد من از رویت #حق شناختن است
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_یازدهم
باز ز ابروی کمان و نوک مژگان زد به تیرم
بار الها چارهای کن سخت در چنگش اسیرم
دست از پا پیش شمشیرش خطا کردن نیارم
نیستم ز امرش گریزان وز قبولش ناگزیرم
ناوک تیر تو گر صد بار از پستان #مادر
ننگرم بهْ، کرد بایستی دو صد #لعنت به شیرم
تا نفس باقیست نام #دوست باشد بر زبانم
تا که جانی هست نقش #یار باشد در ضمیرم
از برای گوشه چشمت ز عالم #چشم بستم
گر تو #ابرو خم کنی از هر دو عالم گوشه گیرم
#وعده دادی وقت #جان دادن به بالین من آیی
جانم از هجرت به #لب آمد نمیآیی بمیرم
ای #جوانان از من ایام جوانی گم شد او را
هر کجا دیدید گوییدش که پیری کرد پیرم
سطوت دربار فقرم شد چنان کز روی کرنش
#قالی شاهان به خاک افتند در پیش حصیرم
در وصالت دلخوشم از زندگی چون خضر لیکن
میکشد #هجرت نمیدانم بمیرم یا نمیرم
#زندگی از قدر من کاهید قدرم #کس نداند
دانی آنوقتی که در عالم نبیند کس نظیرم
گر نکردم #خدمت، این دانم، #خیانت هم نکرد
#شکر ایزد را که عارف نی #وکیلم نی #وزیرم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
#پويش #ما_پاسدار_زبان_فارسی_هستيم
#انديشمندان_جوان_سپنتا
#غلط_ننویسیم
#جرایم
این #کلمه جمع #جریمه است و
جریمهبه دو معنی است؛ یکی «#گناه و #جرم» دیگری «#تاوان یا #غرامتی که #مجرم باید بپردازد» مثال؛ #بزرگان . . . #چشم از عوایب [=عیوب] زیردستان بپوشند و در افشای
جرایمکهتران نکوشند. (#گلستان #سعدی ، ۵۶) ⬅️ [جرایم = #گناهان]
جرایم#متخلفین از #مقررات #راهنمایی_و_رانندگی #افزایش یافتهاست. ⬅️ [جرایم = #تاوانها] #کدام_واژه #صحیح است ؟ #انديشمندانه_انتخاب_کنيد لينک کانال 👈🏻 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_شانزدهم
من و ز #کس گله، #حاشا، کی این #دهن دارم
ز غیر شکوه ندارم ز خویشتن دارم
مجوی #دشمن من غیر من که من دانم
چه دشمنی است که عمری است من به من دارم
نهان به کوری چشم #پلیس مخفی #شهر
پی #هلاکت خود هر شب انجمن دارم
نخست گو چه کنی کوه #جان بکن، ایراد
ز کندهکاری #فرهاد کوهکن دارم
ز بس که مردمک دیده دید #مردم_بد
دگر ز مردمک دیده سوءظن دارم
چه #چشم داشت توان داشتن ز ملّتِ پست
که سربلندی و فخر از نداشتن دارم
به #تنگ آمدم از دست #زندگی، بدرم
به تن اگرچه همین کهنه #پیرهن دارم
ز دست بیکفنی زندهام بگو با #مرگ
مکن درنگ شنیدی اگر #کفن دارم
ز نای نالهٔ خود کف زنم به سر چون #دف
به مشت باز چه #حاجت به کف زدن دارم
شده است خانهٔ کیخسرو آشیانهٔ جغد
منِ خرابهنشین دلخوشم #وطن دارم
چو مال وقف شریعتمدار میدزدد
من از چه رَه گله از دزد راهزن دارم
چو لیدران خطاکار و زاهدان ریا
از این سپس سر مردم فریفتن دارم
چو #مرغ در قفس از بهر آشیان #عارف
هوای از #قفسِ تن گریختن دارم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_هفدهم
نمود با #مژه کاری که نیشتر نکند
به #دل بگو که از این غمزه بیشتر نکند
خدنگِ غمزهٔ کاریت با دلم آن کرد
که هیچوقت توانگر به #کارگر نکند
دو طُرّهٔ تو به #شوخی و #بازی آن کرده است
به دل که طفل به گنجشکِ کندهپر نکند
لبِ تو آبِ حیات است و کِشتِ تشنگیام
بگو لبت لبِ #لب تشنه تشنهتر نکند
به بیحسابیِ خونابِ دل به صورت و #چشم
ببین که چشم خود از #کینه این ضرر نکند
به پای نخلِ قدت سنگِ #عشق سینه زدم
رقیب گو سرِ هر کوچه نوحه سر نکند
من از دعای #سحر زاهدا شدم مأیوس
نگفته بهتر وقتی که حرف اثر نکند
مرا در این سرِ پیری به حال خود ای کاش
گذاردم دل و زین بیش دربهدر نکند
#رقیب دستبهسر گشت گوش #شیطان کر
#خدا کند که از این رهگذر گذر نکند
بگو به #عارف از این بیش سربهسر مگذار
ز جان گذشته #تفکر به تَرکِ سر نکند
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیستم
ز بس به زلفِ تو دل بر سرِ دل افتاده
چه کشمکش که میانِ #من_و_دل افتاده
ز فرقهبازیِ اَحزابِ دل در آن سرِ زلف
گذارِ شانه بر آن طُرّه مشکل افتاده
دلم بسوخت که بر صورتِ تو خالِ سیاه
به سانِ ملّتِ محکومِ #جاهل افتاده
بسوز از آتشِ رخ این #حجاب و روی نما
تو #جان بخواه که جان غیر قابل افتاده
ز بس که #خون ز غمت ریختم به دل از #چشم
دلم چو غرقه ز #دریا به #ساحل افتاده
به جز #جنون نَبَرَد رَه به سوی #کعبهٔ عشق
که بارِ #عقل در این راه بر #گل افتاده
گرفته نورِ جهانتابِ #علم عالَم و #شیخ
پیِ مُباحِثه بسی دلایل افتاده
سپردمت به رقیبان و با تو کارم نیست
از آنکه کار به دست #اراذل افتاده
تو هرج و مرجیِ دربارِ #عشق بین، عارف
میانِ این همه #دیوانه #عاقل افتاده
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_سوم
در #عشق بدان فرقِ #شهنشاه و گدا نیست
کس نیست که در کوی بُتان بیسر و پا نیست
در حُسن تو انگشتنما هستی و لیکن
در عشقِ تو جز من کسی انگشتنما نیست
رسوای تو گشتیم #من_و_دل به جهان نیست
جایی که در آن قصهٔ رسواییِ ما نیست
مستم بگذارید بگریم به غمِ #دل
جز اشک کسی در غمِ دل عقدهگشا نیست
این مهر که دارد به تو دل در همه #کس نه
وین جای که داری تو به دل در همه جا نیست
با یار سخن دوش شد از عالمِ وحدت
گفتم مشنو هر که تو را گفت #خدا نیست
بد گفت #رقیب از پی و بشنیدم و گفتم
با #یار که دل بد مکن این نیز به ما نیست
در فتنهٔ یغماگریِ #چشم تو ای شوخ
آن چیست که غارتزده در کشورِ ما نیست
گر پُر شود #ایران همه از حضرتِ اشرف
یک بیشرفی مثل #رئیسالوزرا نیست
#صحبت به ادب کن برِ اهلِ ادب عارف
اینجاست که جای سخنِ پرت و پلا نیست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_چهارم
عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت
تاریخ #زندگی همه در درد سر گذشت
گویند اینکه #عمر سفر کوته است و من
دیدم که عمر من ز سفر زودتر گذشت
بستی درم ز وصل و گشودی دری ز هجر
آوخ ببین چهها به منِ دربهدر گذشت
هجر تو #خون دل به حسابت #حواله کرد
در دوریات معیشتم از این ممر گذشت
با کوه کوه بار #فراق غمت به کوه
رفتم، رسید #سیل سرشک از کمر گذشت
بازیچه نیست عشق و محبت مگر نبود
در راه عشق #یار #پدر از #پسر گذشت؟
#سود و زیان و نفع و #ضرر دخل و خرج عشق
کردم پس از هزار ضرر سربهسر گذشت
ما را چه خوب دستبهسر کرد تا که #چشم
آمد ببیندش که چو #برق از نظر گذشت
کو، تا دگر پدید شود گویمش چهها
بر من ز دست #ظلم تو بیدادگر گذشت!»
کاری مکن که خلق ز جورت به #جان رسند
ای جورپیشه، ورنه ز من یک #نفر گذشت
مشکل بُوَد که از خطرِ #عشق بگذری
عارف تو را که عمر ز چندین #خطر گذشت
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_پنجم
ابرویش تا رقمِ قتلِ من #امضا میکرد
#مژه این حکم برون نامده اجرا میکرد
به چه حالی که دلِ #سنگ به حالم میسوخت
#چشمِ خونریز وی این حال تماشا میکرد
قدش از هر قدمی #فتنه به پا میانگیخت
لبش از هر سخنی مَفسَده برپا میکرد
همه در واهمه این #مردم از آن مردم چشم
این همه همهمه یک بیسر و بیپا میکرد
از در دیده هرکس که گذر کرده، هنوز
دور از دیده نگردیده به دل جا میکرد
هر دلی را که شدی خیل خیالش داخل
محو چون داخله #مملکت ما میکرد
من به هر شاخی از این #باغ ز بیداد محیط
آشیان بستم از آنجا پر من وا میکرد
کار رسوایی #دل بین که مرا در نظر
کشوری، این همه رسوا شده رسوا میکرد
تلخ کامی من از #زندگی این بس که دلم
شهد آسودگی از #مرگ تمنا میکرد
پیش از آنیکه زند سبزه سر از خاکش کاش
دل (عارف) #هوس سبزه و صحرا میکرد
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_هشتم
هزار عقده ز دل ای سرشک واکردی
بیا بیا که چه خوش آمدی #صفا کردی
ز چیست سرزده بیرون شدی ز روزن چشم
چه شد که سِرّ دل افشا و برملا کردی
همیشه خواب خوشت دور، کور کردی #چشم
به آن فرشته دلم را تو آشنا کردی
تو هیچ عهد نبستی که نشکنی وین بار
چرا به وعدهٔ #بیگانگان #وفا کردی
دلم شکستی و زین دل شکستنت شادم
که بندهای را همسایه با #خدا کردی
ز بس که سرزده رفتی و آمدی ای فکر
تو خانهٔ #دل من کاروانسرا کردی
تو #درس هجر ز بس دادیم به #مکتب_عشق
مرا ز وصل چو طفل گریزپا کردی
#فراق روز مرا تیرهتر ز زلف تو کرد
ببین که دشمنی ای دوست تا کجا کردی
به سان بخت من ای شه ز تخت برگردی
که ملتی را از یک #سفر گدا کردی
برو که جغد نشیند به خانهات ای شیخ
چه خانهها که تو محتاج بوریا کردی
بلای دست تو مطرب به مغز واعظ شهر
بزن که مجلس ما را تو #کربلا کردی
تمام عمر به می همنشین شدی عارف
چه دوستی است که با نطفهٔ زنا کردی
به کنج میکده گر منزوی شدی خوش باش
ز خلق دور شدی دوری از بلا کردی
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org