eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
227 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
114 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
#حکایت_های_سعدی #حکایت_هفتم #عابدی را حکایت کنند که شبی ده من #طعام بخوردی و تا #سحر ختمی در نماز بکردی صاحب دلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار ازین #فاضل تر بودی #اندیشمندانه_انتخاب_کنید #اندیشمندان_جوان_سپنتا لینک کانال 👈 @ajs_org
# رفت، ولی صفایش نرود و و و دعایش نرود کاشکی پر شده باشد دلم از همره و ، ثوابش نرود شما
شمشادقدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند همه صف شکنان بگذشت و نظر بر من درویش انداخت گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان تا کی از سیم و زرت تهی خواهد بود بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه رسی چرخ زنان بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان با در چمن می‌گفتم که که‌اند این همه خونین کفنان گفت من و تو این نه‌ایم از می لعل حکایت کن و دهنان لینک کانال 👈 @ajs_org
حدیث سرو و و می‌رود وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود می ده که چمن حد حسن یافت کار این زمان ز صنعت دلاله می‌رود شکرشکن شوند همه طوطیان زین که به بنگاله می‌رود طی مکان ببین و زمان در سلوک کاین یک شبه ره می‌رود آن جادوانه بین کش کاروان ز دنباله می‌رود از ره مرو به دنیا که این عجوز می‌نشیند و می‌رود باد بهار می‌وزد از وز باده در لاله می‌رود ز شوق مجلس سلطان غیاث دین غافل مشو که کار تو از می‌رود لینک کانال 👈 @ajs_org
سی_و_سوم رو بر رهش نهادم و بر من نکرد صد داشتم و یک نکرد سرشک ما ز دلش کین به درنبرد در خاره قطره اثر نکرد یا رب تو آن نگاه دار کز آه گوشه نشینان حذر نکرد و دوش ز من نخفت وان شوخ دیده بین که سر از برنکرد می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو او خود گذر به ما چو نکرد جانا کدام سنگ‌دل است کو پیش زخم تیغ تو را سپر نکرد کلک زبان بریده در با کس نگفت راز تو تا سر نکرد لینک کانال 👈 @ajs_org
دگر نهاده‌ام تا که مگر بگیرمش آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنک به اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت من باز ز سر بگیرمش دل بگداخت چون بازفسرد چون باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش راه برم به سوی او به چراغ روی او چون برسم به کوی او در بگیرمش درد دلم بتر شده چهره من چو زر شده تا ز رخم چو زر برد بر سر زر بگیرمش گر چه شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش تا به بپایمش همچو شکر بخایمش بند قبا گشایمش بند کمر بگیرمش خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش کرد به راه سفر بگیرمش لینک کانال 👈 @ajs_org
آنکه بی‌باده کند مرا کجاست و آنکه بیرون کند از جان و دست کجاست و آنکه خورم جز به سر او نخورم و آنکه سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست و آنکه جان‌ها به نعره زنانند از او و آنکه ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاست جان‌ست وگر جای ندارد چه عجب این که جا می‌طلبد در ما هست کجاست بهانه‌ست و زان سو هوسی‌ست و آنکه او در پس غمزه‌ست خست کجاست پرده روشن دل بست و خیالات نمود و آنکه در پرده چنین پرده دل بست کجاست تا مست نشد چون و چرا پست نشد و آنکه او مست شد از چون و چرا رست کجاست لینک کانال 👈 @ajs_org
دگر نهاده‌ام تا که مگر بگیرمش آنکه بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنکه به اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت من باز ز سر بگیرمش دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش راه برم به سوی او به چراغ روی او چون برسم به کوی او در بگیرمش درد دلم بتر شده من چو زر شده تا ز رخم چو زر برد بر زر بگیرمش گر چه کمر شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش تا به بپایمش همچو بخایمش بند گشایمش بند بگیرمش خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش کرد به خوش راه سفر بگیرمش لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 تا گرفتار بدان شدم به دوصد دل، «» شدم گفته بودم که به خوبان ندهم هرگز ❤️ باز چشمم به تو افتاد و 💗 به امید روی تو نشستم چندان تا که اندر نظر خلق خار شدم خرقه من به یکی جام: کسی نکرد من از این خرقه زده بیزار شدم سرم از زانوی راست نگردد چه کنم حال چندی‌ست که سرگرم بدین شدم گاه در کوی خراباتم و گه دیر مغان من در این عاقبت چه بی‌عار شدم اول به عصا تکیه زد آنگه برخاست گفت آن دیدم و بیمار شدم نقد در طلبش صرف نمودم صد راحت از طعنه و طلبکار شدم از کف پیر مغان دوش به هنگام به یکی جرعهٔ می، اسرار شدم لینک کانال 👈 @ajs_org