سی_و_سوم رو بر رهش نهادم و بر من نکرد صد داشتم و یک نکرد سرشک ما ز دلش کین به درنبرد در خاره قطره اثر نکرد یا رب تو آن نگاه دار کز آه گوشه نشینان حذر نکرد و دوش ز من نخفت وان شوخ دیده بین که سر از برنکرد می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو او خود گذر به ما چو نکرد جانا کدام سنگ‌دل است کو پیش زخم تیغ تو را سپر نکرد کلک زبان بریده در با کس نگفت راز تو تا سر نکرد لینک کانال 👈 @ajs_org