❤️ ❤️ 🤝 با همکاری کانال «خاطرات یاران سید جمشید» 🌹✍🏻 مروری بر خاطرات عملیات رمضان ⭕️ به روایت : حسن شاهوار پور 1️⃣ قسمت اول من فرمانده یکی از گروهان های گردان عمار تحت فرماندهی برادر خضریان بودیم . زمانی که وارد منطقه شدیم به اتفاق آقای خضریان و دیگر فرماندان گردان قرار شد به خط مقدم سری بزنیم . در منطقه دو دژ مرزی بود یکی متعلق به ایران و دیگری هم دژ مرزی عراق بود . دژ عراق بلند تر از دژ ما و حدود پنج متری هم ارتفاع داشت قطر آن هم دو سه متری بود . برای عبور از دژ آن را شکاف داده بودند . در روزهای قبل یگان های دیگری که عملیات کرده بودند توانسته بودند در عمق خاک عراق حدودا چهار کیلومتر وارد و یک خاکریز احداث کنند و نیروهای خودی پشت آن پدافند کرده بودند . ما از طریق یک جاده شنی که به طرف پاسگاه زید می رفت حدود چهار کیلومتر جلو رفتیم میدان مینی که نیروها از آن عبور کرده بودند پیدا بود . وقتی به خط مقدم رسیدیم خاکریز احداثی از بس توسط تانک های دشمن به آن شلیک شده بود بسیار کوتاه شده بود . از روی همان خاکریز وقتی نگاه کردیم تعداد زیادی تانک عراقی حدود هفتاد الی هشتاد تانک در فاصله دوری که گلوله آرپی چی به آنها نرسد مستقر شده بودند . ⬅️ ادامه دارد 🔻لینک عضویت کانال «خاطرات یاران سید جمشید»👇🏻 🆔https://eitaa.com/sayedjamshid 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc