❤️
#روایت_عشق ❤️
🤝 با همکاری کانال «خاطرات یاران سید جمشید»
#رمل_های_داغ_رمضان
🌹✍🏻
مروری بر خاطرات عملیات رمضان
⭕️ به روایت : حسن شاهوار پور
3️⃣ قسمت سوم
نزدیک محل استقرار تانک های دشمن که رسیدیم متوجه شدیم آنها را کمی عقب برده اند ظاهرا شب ها تانک را عقب تر برده و روزها به جلو می آوردند . به فاصله حدود صدمتری تانک ها که رسیدیم شروع به آتش کردند با شلیک ناگهانی تانک ها آرایش نیروهای گردان بهم ریخت و تقریبا هر سه گروهان از هم جدا شدند از ابتدا هم قرار بود زمانی که به خط دشمن رسیدیم گردان از عرض باز شده به خط بزنیم .
با این شرایط بوجود آمده به فرماندهان دسته ها گفتم باید جلو برویم و با سر و صدا و نهیب بچه ها را بلند کردیم و به مسیر خود ادامه دادیم اولین کار ما پاکسازی همین خاکریز محل استقرار تانک ها بود و چون تانک ها از ما فاصله گرفته بودند فرمانده یکی از دسته ها اعلام کرد بین خاکریز و محل تانک ها یک کانالی است که تعدادی عراقی از ترس در آنجا پناه گرفته اند . جانعلی آدینه یک پایش می لنگید او آرپی جی زن بود وقتی به کانال می رسد از همان بالا خودش را به پایین پرت می کند و اتفاقا با دو پا روی یکی از همین عراقی ها فرود می آید عراقی بلند می شود و با او درگیر شده جانعلی با قبضه آرپی جی به سر او می کوبد در جین حین بچه ها به کمکش می رسند . بعد از پاکسازی آن خاکریز در سمت چپ ما که فکرمی کنم تیپ 27 بود زودتر به تانک ها رسیده و ما شعله آتش گرفتن تانک ها را می دیدیم .
⬅️
ادامه دارد
🔻لینک عضویت کانال «خاطرات یاران سید جمشید»👇🏻
🆔
https://eitaa.com/sayedjamshid
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول
🌐
www.alefdezful.com
✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻
🌐
https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc