بعضی خاطرات هم که دیگه نگم براتون...! خاطره مشترک خیلی از پسرهای قدیم. قدیما باباها صبر می‌کردن خرس گنده بشیم بعدش می‌بردن و یه کاری باهامون می‌کردن و به خاطرش سور میگرفتن!! سور چی آخه؟! حالا همه اینا یه طرف، نمکدون‌های فامیل و دوست و آشنا و خوشمزگیهاشون هم یه طرف. مخصوصا برای من که کلا بچه محجوب و خجالتی‌ای بودم. خب داداش من سرت توی چیز خودت باشه... من همین دامن و درد خودم بسه!! @alimiriart عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6