شرح مطلب:
مثلا در کار سیاسی وقتی احتمال شائبهای را می دهد (مثل کسانی که در زمان انتخابات به یک کاندید پیشنهاد کمک میدهند که در فضای سیاسی در همه جای دنیا شایع است) به شدت مواظبت میکند، پرهیزکاری دارد و تک تک اینها را بررسی میکند که مثلا پولی که الان میخواهند بدهند بعدا انتظار نابجایی نداشته باشند، اگر وی منصوب شد مبادا دینی از کسی که به او کمک کرده حاصل شود و باعث شود در جایی از مرز حق و باطل عبور کند.
ورعی که در ظرف ما هست با ورع امیرالمومنین متفاوت است، اما هر یک از ما به تناسب خودمان وقتی که مواظبت داریم و این اقتدار و قدرت در وجود ما ایجاد شده است که مرزهای حق و باطل و هوی عقلانی برای خواستهایمان را با دقت مواظبت کنیم، این پرهیزکاری است.
این پرهیزکاری مثل
سپر انسان است چون انسان از این هوی ها و تمایلات صدمه میخورد، تاجر طمع میکند که فلان جا پول بیشتری است و از طریق این طمع فریب می خورد، انسان سیاسی هم به همین شکل. در همه کارها وقتی این ورع ملکه باشد و انسان پرهیزکاری و قدرت داشته باشد، کسی که از بیرون بیاید نمیتواند انسان را فریب دهد؛ همین طور در رفتارها، آرزوها و تمایلات خودش پرهیزکاری مثل سپری میماند که انسان را در برابر خطرات حفظ میکند چون خطرات از طریق تمایلات، هوی ها و آمال و آرزوهای انسان حادث میشود.
وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى، اثر همنشین و قرین این است که انسان با آن خوش است. وقتی شما دوست خوبی دارید و با او صحبت میکنید و گپ میزنید اثرش این است که یک شادی و نشاط و راحتی به انسان می دهد. رضایت انسان و اینکه انسان زود راضی بشود و گرفتار آمال و آرزوها نباشد، این بهترین قرین است؛ زیرا اثری که همنشین دارد این «رضا» بیشتر، بهتر و کامل تر دارد. همنشین مشکلاتی دارد، میتواند خوب یا بد باشد یا همیشه در دسترس نیست اما رضایت همیشه در وجود شما هست. گاهی زندگی افرادی که مشکلاتی دارند با یک رضایتی همراه است، آنها با وجود تلاش و حرکت و وجود مشکلات زندگی درجه رضایت بالایی دارند و برخی نیز برعکس، گاهی زندگی درونی افراد به نوعی است که همیشه ناراضی است و درونش همواره با یک آشوب و عدم رضایتی همراه است. وقتی این رضایت و عدم رضایت را مقایسه میکنیم کسی که این رضایت برایش فراهم باشد
مثل این است که همیشه همنشینی – رضایت – دارد که با این همنشین همیشه خوش و راحت است. همان طور که گفته شد به این معنا نیست که تلاش نمیکند و کوشش و تکاپوی کمتری از فردی دارد که دچار عدم رضایت است. رضایت و تلاش کردن دو مقوله جداست، رضایت حالتی درونی است که منافاتی با تلاش ندارد بلکه فردی که رضایت دارد با قدرت، اقتدار، تسلط و اعتماد به نفس بیشتر به دنبال کار میرود، در حقیقت چنین فردی با یک سکون و آرامشی همراه است و به راحتی میتواند تصمیم بگیرد.
پایان
#حکمت
#نهجالبلاغه
#محمدحسین_قدوسی
#مکتب_علامهطباطبایی
@AllaamehWisdom