📝
#یادداشت| توضیح و نقدی بر مبنای تبعیت دلالت از اراده
✍احسان چینی پرداز
◽️مرحوم مظفر در کتاب اصول فقه بعد از اثبات وضعی بودن دلالت لفظی، و رد هر دو احتمال عقلی یا طبعی بودن دلالت، وارد در بحث اقسام دلالات شده و « دلالت لفظی» را به عنوان مقسم، تقسیم می کنند به دلالت تصوری و تصدیقی.
◽️ایشان بعد از بیان تقسیم به بررسی آنپرداخته و بنابر مبنای تبعیت دلالت از اراده، دلالت را منحصر در دلالت تصدیقی مراد جدی دانسته و این چنین استدلال می کنند:
◽️بنابر مکانیزم فاعلیت بالقصد، فعل اختیاری انسان تابع غرض و غایتی است و الا لغو است.جعل و اعتبار هم یکی از افعال اختیاری انسان است لذا تابع غرض و مصلحتی صورت میگیرد
◽️حال باید گفت غرض از جعل علامات توسط انسان، تفهیم معانی است. یعنی غرض از جعل الفاظ و غیر الفاظ – مانند تابلو ها – تفهیم مراد جدی است.
◽️با توجه به این نکته معلوم میشود واضع دوال را در حالی که صادر از متکلم جاد باشد برای معانی وضع کرده است و غرض او از وضع و اعتبار دلالت لفظ بر معنا، صورت گرفتن تفهیم و تفهم بوده است.
◽️پس در صورتی که این غرض نباشد یعنی دال صادر از متکلم جاد نبوده و غایتی به نام تفهیم نباشد، دلالتی هم نخواهد بود بلکه در این مرحله اصلا دلالتی وضع نشده است فضلا از اینکه محقق شود.
◽️البته نبود دلالت منافات با انتقال ذهن به معنای آن لفظ ندارد اما این انتقال چیزی جز تداعی معانی نبوده و عقلائی نیست لذا است که اثری عقلائی و عملی هم بر آن مترتب نمیشود و هیچ حجیتی هم ندارد.
◽️با این توضیح مشخص میشود که دوال در دلالت تصوری و تصدیقی مراد استعمالی، غرض وضع را ندارند پس هیچ عاقلی – از جمله واضع – وضعی برای الفاظ در این مرحله نکرده است لذا وضعی نشده و دلالتی هم نیست.
◽️به عبارت دیگر مرحوم مظفر می فرمایند در صورتی که دو قسم اول را هم دلالت بدانیم کأن دلالت لفظیه را دلالت ذاتی و عقلی دانسته ایم. زیرا در این صورت می گویم که « دال به هر صورتی که باشد دلالت بر معنای خود دارد» این جمله یعنی دلالت حقیقتا در ظرف واقع وجود دارد – مانند دلالت دخان بر وجود نار – حال فرق ندارد که این دال چگونه حاصل شود – متکلم جاد باشد یا نباشد- بلکه به صرف وجود آن دلالت رخ می دهد. این یعنی دلالت لفظیه را تحت دلالت عقلیه و ذاتیه دیدن. که البته مفروض، وضعی بودن دلالت لفظی است.
◽️در نتیجه چنین بیانی است که برخی قائل به طبعی بودن دلالت لفظی می شوند. زیرا وضعی بودن دلالت الفاظ ملازم با تبعیت دلالت از اراده است و البته این مبنا ثمراتی دارد و آنها نمی توانند ملتزم به آن ثمرات باشند. لذا قائل به طبعی بودن دلالت شده تا کلا خود را از این مشکل رهایی دهند!
♨️نقدی مختصر بر این مبنا
◽️همانطور که خود مرحوم مظفر در المنطق تصریح کرده اند تا زمانی که دلالت لفظ بر معنای موضوع له صورت نگیرد نه دلالتی به معنای تضمنی و نه دلالتی به معنای التزامی و نه _به طور کلی_ دلالتی به معنای مجازی رخ خواهد داد.
◽️زیرا دلالت لفظ بر جزء معنا و نیز بر غیر معنا خود متفرع بر دلالت لفظ بر معنای موضوع له است.
◽️مثلا در دلالت تضمنی تا زمانی که دلالت لفظ کتاب بر موضوع له آن اتفاق نیفتد دلالتی به جزء معنا یعنی جلد کتاب صورت نمیگیرد با اینکه مراد متکلم جزء موضوع له است. همین طور در استعمال مجازی، تا زمانی که لفظ دلالتی بر معنای حقیقی نداشته باشد به مجاز پی برده نمیشود زیرا از طریقه علقه بین مجازی و حقیقی است که معنای مجازی در ذهن نقش می بندد. با این توضیح معنا نمی دهد که دلالت لفظ بر موضوع له دلالت نباشد و صرفا تداعی معانی باشد.
◽️در واقع اگر قرار باشد دلالت تابع اراده شود دیگر طولیتی بین معنای حقیقی و معنای مجازی وجود ندارد بلکه باید گفت اصلا استعمال مجازی معنا ندارد و هر مستعمل فیه ای معنای حقیقی می باشد زیرا مجازیت معنای مجاز به متاخر بودن از معنای حقیقی است.
♨️جالب اینکه با مبنای تبعیت دلالت از اراده، تبادر هم بی معنا میشود:
◽️موطن تبادر دلالت تصوری است. چه اینکه تبادر به معنای انسباق معنا به ذهن است در حالی که هیچ قرینه ای وجود نداشته باشد سواء صادر از متکلم جاد باشد یا نباشد. به عبارت دیگر تبادر کاشف از ارتباط و مسانخت بین لفظ و معنا است و تنها شرط این کاشفیت، علم به لغت است. با اینکه علم به لغت شرط دلالت تصوری است پس موطن تبادر، دلالت تصوری است.
◽️با این حال اگر دلالت تصوری را دلالت ندانیم پس تبادر هم دلالت نیست و دیگر تبادری نداشته و نهایتا از حجیت ساقط می باشد. جالب اینکه اگر ما بقی علامات حقیقت و مجاز هم بازگشت به تبادر بکند، با این توضیح تمام علامات حقیقت و مجاز مخدوش میشود!
♨️البته لوازم این مبنا بیش از آنی است که بیان شد اما به همین مقدار بسنده می کنم.
📌برگرفته از دروس استاد علی فرحانی
#اصول_فقه #پای_درس_استاد
@almorsalaat