💠برهان علامه طباطبایی بر اثبات وجود رابط 🔰استاد علی فرحانی 🔸علامه طباطبایی برهانی را بر اثبات وجود ربطی بیان می کنند که وجود ربطی را در خارج از صقع نفس انسان اثبات می کند. پس از بیان برهان، باید بررسی کنیم که حدوسط ایشان، وجود ربطی را در چه مراتبی از وجود ثابت می کند. از برهانی که علامه طباطبایی اقامه کرده اند، می توان ملاک وجود رابط را هم از آن بدست آورد و هر کجا که این ملاک وجود داشته باشد، وجود ربطی هم در آنجا می تواند محقق شود. 🔸علامه می فرماید که ما در عالم خارج وجود فی نفسه داریم. اگر وجود فی نفسه و مستقلاتی در عالم داریم و از طرف دیگر اگر اثری به نام ترکیب و اتحاد هم در عالم داریم، باید یک موجود دیگری برای ایجاد ترکیب و اتحاد دخالت داشته باشد. پس هر جایی که ترکیب و اتحاد داریم (که لازمه آن این است که دو مستقل داشته باشیم و یک ارتباط بین آن دو) لازم داریم که موجود سومی غیر از طرفین داشته باشیم. 🔸دلیل این مطلب این است که ذهن مطابق با واقع است و ذهن می گوید که مثلا یک ماهیت انسان دارم و یک ماهیت ضحک. هنگام تعقل ماهیت انسان و ضحک، هیچ گونه ربطی در آن ها وجود ندارد. هر کدام یک ذات مستقل هستند. بله، اگر کسی بگوید که ماهیت ضحک مستقلا تصور نمی شود، استدلال خراب می شود ولی وجدانا ماهیت ضحک مستقلا و بدون هیچ گونه ربط و تفرع بر دیگری تصور می شود. یا اینکه اگر کسی بگوید که ماهیت ضحک در ذهن مستقل است اما در خارج مستقل نیست، باز هم استدلال خراب می شود، ولی این مطلب هم ناصحیح است چون در محل خود ثابت شده است که ذهن مطابق با خارج است و ماهیات کما فی الذهن کذلک فی الخارج. از طرف دیگر، در خارج اتحاد بین ضحک و انسان وجود دارد. پس اتحاد یک اثر واقعی در خارج است که این اثر را ذات و ذاتیات هیچکدام از طرفین نمی تواند، تأمین کند. پس باید موجود دیگری باشد که اثر اتحاد را ایجاد کند. 🔸باید توجه داشت که در اینجا کاری به حیث قضیه و این همانی بین موضوع و محمول نداریم. چون در سیر منطقی بحث ما نیست. این مطلب مطلبی است که آقا ضیاء عراقی در مباحث اصول این مطلب را بیان و آثاری را بر آن مترتب کرده است. 🔸حال اگر آن امر سوم که می خواهد اثر اتحاد را ایجاد کند از جنس طرفین اتحاد باشد (مستقل باشد) لازم می آید که سه شئ مستقل داریم که دوباره باید دو موجود دیگری باشد که بین آنها ربط ایجاد کنند و اگر آنها هم مستقل باشند آنگاه پنج موجود مستقل داریم که سه موجود دیگر باید بین آنها ربط ایجاد کنند و این مسئله بداهتا باطل است. 🔸علامه در اینجا نمی گوید که تسلسل ایجاد می شود. چون که بطلان تسلسل خودش برهان می خواهد و یک مسئله اختلافی است. علامه می گوید بدیهی است که در اینجا فقط یک انسان و یک ضحک است و ربطی بین آن دو وجود دارد. 🔸پس موجود سومی در خارج داریم که ربط بین مستقلات را در خارج ایجاد می کند و خودش هم از جنس طرفین نیست و وجودش فی غیره است و به تعبیر مرحوم مظفر وجودها متقومه بطرفیها. 🔸حال در هر کجا که این ملاک (اتحاد) وجود داشته باشد، یا باید یکی از آن دو، خودش ربط به دیگری باشد و استقلال نداشته باشد، یا اینکه اگر طرفین مستقل هستند، نیاز به ربط وجود دارد. حال چه در ذهن باشد و چه در هر کدام از مراتب واقعیت هستی. 🔸علامه در توضیح این برهان اینجا مثال از «الانسان ضاحک» می زند که از مفاهیم ماهوی هستند و در مورد آنها می گوییم که ذهن در این مفاهیم، مطابق با واقع است. اما ایشان مثلا به «الانسان ممکن» مثال نمی زند. چون در آن مفاهیم انطباق را همانند مفاهیم ماهوی نمی توان به راحتی تبیین کرد. 🔸البته باید توجه داشت که نمی خواهیم بگوییم که همه مفاهیم در ذهن این ویژگی را دارند که مستقل باشند، بلکه می توان مفاهیم دیگری داشت که از جنس ضحک و انسان، نیستند. 🔸آیت الله مصباح در بحث اثبات وحدت خارجی وجود از طریق اشتراک معنوی به علامه اشکال کرد که در مفاهیم فلسفی نمی توان از اشتراک مفهومی، وحدت خارجی را بدست آورد. به خلاف مفاهیم ماهوی. اما در اینجا که علامه با مفاهیم ماهوی کار می کنند باز هم ایشان اشکال می کنند که مثلا «ضحک» آنگونه که در ذهن است در خارج نیست. ریشه اشکال آقای مصباح خلط بحث اینجا با مباحث منطقی حمل هوهو و ذوهو است. 🔸این تفسیر از علامه را آقای ابراهیمی دینانی نیز بیان کرده است. و از شاگردان علامه فقط حضرت آیت الله حسن زاده آملی این برهان را بیان کرده اند. این مطلب را که بحث در مورد دو مستقل است که با هم ربط دارند، بیان کرده اند. 📚صوت تدریس بدایه سال89 @almorsalaat