📝| وجود ربطی در نگاه علامه طباطبایی ◽️یکی از صفات تقسیمی وجود، تقسیم آن به فی نفسه و فی غیره می باشد و البته آنچه محتاج اثبات است وجود فی غیره است که بسیاری از مباحث فلسفی هم متفرع بر آن است. ◽️صدرا همانند فلاسفه قبل از خود، به منطوق کلامش فصل جداگانه ای و بحث مستقلی برای اثبات این مساله مطرح نکرده است بلکه اولین بار محقق اصفهانی بود که به گمان اینکه آخوند خراسانی هستی وجود ربطی در خارج را انکار میکند در مقام اشکال به او سعی کرده است تا وجود ربطی را در خارج اثبات کند. ◽️مرحوم علامه برای اثبات تقسیم وجود به رابط و مستقل می فرمایند: ◽️در هر موطنی اعم از ذهن و خارج اگر دو موجود مستقل متحد باشند مانند قضیه « الانسان ضاحک» ضرورتا پای یک موجود ثالثی از جنس ربط، در میان است. ◽️بدیهی است که ماهیت در ذهن مستقل است و به مقتضی قاعده کما فی الذهن کذلک فی الخارج، در خارج هم همین ماهیت مستقل است ثانیا این ماهیات در خارج اتحاد دارند مانند ماهیت انسان و ضحک؛ پس باید موجود ثالثی غیر از این دو ماهیت باشد که خود عین الربط بوده و اثری به نام اتحاد دارد. ◽️مرحوم علامه برهان خود را متوقف بر حیث قضیه نکرده و قضیه بودن قضیه هیچ دخلی در بحث ایشان ندارد کما اینکه هم در حاشیه بر اسفار و هم در نهایه علاوه بر قضیه؛ را اضافه میکند و نیز تصریح می کنند «سواء كان هناك حمل كما في القضايا- أو لم يكن كغيرها من المركبات». ◽️از همین جا باید گفت با اثبات وجود ربطی است که قاعده عرض از است و اینکه وجود فی نفسه اعراض، عین وجود لغیره انها است، معنا پیدا میکند. زیرا اعراض در ذهن فی نفسه و در خارج هم فی نفسه هستند پس حیث لغیره بودنشان مال موجود دیگری(ربط) و از باب است نه به اقتضاء ذات عرض. پس تمسک به قاعده «عرض از مراتب وجودی جوهر است» برای نفی وجود ربطی مغالطه ای بیش نیست. ❇️من هنا یظهر: 1⃣اولا مقسمِ وجود فی نفسه و وجود فی غیره، مطلق وجود است نه وجود خارجی؛ پس تقسیم وجود به ذهنی و خارجی تقسیم وجود به رابط و مستقل است لذا همین که وجود ربطی در ذهن اثبات شود برای اثبات مطلوب ما کافی می باشد اگرچه ثمراتی که در فلسفه بر وجود ربطی بار میشود متفرع بر وجود عینی آن است. 2⃣ نتیجه برهان علامه یک قضیه شرطیه است که «اگر» دو مستقل متحد باشد باید ربط هم وجود داشته باشد. لذا فارغ از اینکه ممکن است در فضای اصاله الوجود هم ربط دو طرفی اثبات شود اما اگر هم کسی بگوید طبق اصاله الوجود چنین ربط و چنین مستقلی در عالم نداریم باز ضرری به این قضیه شرطیه وارد نمی کند. 3⃣حال یا ماهیات(اعم از جوهر و عرض) به وسیله وجود ربطی در خارج متحد هستند (لغیره) یا اینکه به همان شکل استقلالی خود محقق شده اند(لنفسه)، لذا اگر برهان اقتضاء داشته باشد که یک جوهر با جوهر دیگر متحد شده است آن جوهر (لغیره) می باشد. 4⃣ حقیقت وجود ربطی « فناء» در غیر و عدم استقلال است حال فرق ندارد که فانی در یک طرف باشد یا فانی در دو طرف باشد. آنچه اشتراک لفظی ساز است صفت متن وجود بودن یا صفت حد و‌ ماهیت بودن است نه یک طرفه بودن یا دو طرفه بودن ربط. لذا معنا ندارد که بین وجود ربطی یک طرفه و‌ دو طرفه برقرار باشد. ◽️پس با اینکه بحث ما بر روی ربط دو طرفه است و نتیجه علیت ربط یک طرفی است ولی مرحوم علامه در فصل ثانی برای حل حیث شناخت شناسی وجود ربطی از علت و معلول استفاده می کنند زیرا حقیقت ربط یک طرفی و دو طرفی واحد است. ✍️احسان چینی پرداز @almorsalaat