📌دوست نزدیکتر از من به من است 🔰شهید آیت الله مطهری 🔅صدر المتألّهين ... در بسياري از کتابهايش و از جمله در اسفار و در کتابهاي ديگر شايد بيشتر از اسفار تصريح مي‌‌‌‌‌کند که قيام صور نفسانيه به نفس از قبيل قيام فعل به فاعل است نه از قبيل قيام عرض به موضوع، و مي‌‌‌‌‌گويد همان نسبتي که ميان باري تعالي و مخلوقات هست عينا همان نسبت ميان نفس و ادراکات خودش برقرار است. 🔅باري تعالي در عين اينکه به يک معنا در مرتبه ذاتش هيچ شيئي از اشياء بر او صدق نمي‌‌‌‌‌کند به يک معناي ديگر عين همه اشياء است. «بسيط الحقيقة کل الاشياء» و در عين حال «ليس بشي‌‌‌‌‌ء منها» . «و هو معکم اينما کنتم» (حديد/ 4). «هو الأوّل و الاخر و الظّاهر و الباطن» (حديد/ 3). از نظر اشياء اگر ما نگاه بکنيم اشياء «او» نيستند ولي «او» اشياء هست. مي‌‌‌‌‌گويد در اينجا تناقضي هم نيست. اشياء «او» نيستند ولي او اشياء هست. «اين» آن نيست ولي آن «اين» هست. 🔅اين نظير مسأله‌‌‌‌‌ «و نحن اقرب اليه من حبل الوريد» (ق/ 16) است. «و نحن اقرب اليه من حبل الوريد» معنايش چيست؟ مگر مي‌‌‌‌‌شود يک چيز به چيز ديگر نزديکتر باشد از خود آن چيز؟! چنين چيزي محال است. از دو امر مباين الوجود مگر مي‌‌‌‌‌تواند يکي از آنها نزديکتر باشد به ديگري از خود آن ديگري؟ مگر مي‌‌‌‌‌تواند دست من از خود کتاب به کتاب نزديکتر باشد؟ 🔅بلي، به يک نحو مي‌‌‌‌‌تواند معنا داشته باشد و آن اينکه يک چيز از خود کتاب بيشتر خود کتاب باشد. اين است آن تصور بسيار لطيفي که اينها در باب بسيط الحقيقة دارند. وقتي که يک شي‌‌‌‌‌ء از خود يک شي‌‌‌‌‌ء بيشتر خود او باشد و بيشتر مقوم ذات او باشد آن وقت اين معنا صدق مي‌‌‌‌‌کند که او از خودش به خودش نزديکتر است: «دوست نزديکتر از من به من است». ممکن است سعدي تصورش از اين سخن فقط يک تصور خيالي شاعرانه باشد ولي به نظر دقيق فلسفي اين مطلب درست است. 📚 شرح مبسوط منظومه ص392 @almorsalaat