eitaa logo
المرسلات
10.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
504 ویدیو
38 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌حکمت الهی را نزد استادی خواندم که واقعا عمیق ترین اندیشه های آن را دریافته و به زیباترین بیان، بازگو میکرد/ یک طرح اساسی در ذهنم شکل گرفته بود... آن موقع بود که به اصالت معارف اسلامی اعتقاد پیدا کردم / اگر فیض محضر این استاد نبود به این طرح فکری و نتایج اش دست نمی یافتم 🔰خاطره‏اى خوش و جاويد 💢يادم هست، در زمانى كه در قم تحصيل مى‏كردم، يك روز خودم و تحصيلاتم و راهى را كه در زندگى انتخاب كرده‏ام ارزيابى مى‏كردم؛ با خود انديشيدم كه آيا اگر بجاى اين تحصيلات، رشته‏اى از تحصيلات جديد را پيش مى‏گرفتم بهتر بود يا نه؟ 💢طبعا با روحيّه‏اى كه داشتم و ارزشى كه براى ايمان و معارف معنوى قائل بودن اولين چيزى كه به ذهنم رسيد اين بود كه در آن صورت وضع روحى و معنوى من چه مى‏شد؟ 💢فكر كردم كه الآن به اصول توحيد و نبوّت و معاد و امامت و غيره ايمان و اعتقاد دارم و فوق‏العاده اينها را عزيز مى‏دارم؛ آيا اگر يك رشته از علوم طبيعى و يا رياضى يا ادبى را پيش گرفته بودم چه وضعى داشتم؟ به خودم جواب دادم كه اعتقاد به اين اصول و بلكه اساساً روحانى واقعى بودن وابسته به اين نيست كه انسان در رشته‏هاى علوم قديمه تحصيل كند. بسيارند كسانى كه از اين تحصيلات محرومند و در رشته‏هاى ديگر تخصص دارند، اما داراى ايمانى قوى و نيرومند هستند و عملًا متّقى و پرهيزكار و احياناً حامى و مبلّغ اسلام‏اند و كم و بيش مطالعات اسلامى هم دارند؛ احياناً ممكن بود من در آن رشته‏ها بر زمينه‏هايى علمى براى ايمان خود دست مى‏يافتم بهتر از آنچه اكنون دست يافته‏ام. 💢آن ايّام، تازه با حكمت الهى اسلامى آشنا شده بودم و آن را نزد - كه بر خلاف اكثريّت قريب به اتفاق مدّعيان و مدرّسان اين رشته صرفاً داراى يك سلسله محفوظات نبود، بلكه الهيّات اسلامى را واقعا چشيده و ‏_ترين_انديشه‏هاى آن را دريافته بود و با ‏_ترين_بيان آنها را بازگو مى‏كرد مى‏آموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بيانات عميق و لطيف و شيرين استاد از خاطره‏هاى فراموش ناشدنى عمر من است. 💢در آن روزها با همين مسأله كه آن ايّام با مقدّمات كامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده معروف «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» را آن طور كه يك حكيم درك مى‏كند درك كرده بودم (لااقل به خيال خودم)، نظام قطعى و لا يتخلّف جهان را با ديده عقل مى‏ديدم، فكر مى‏كردم كه چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يك مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه مى‏فهمم كه ميان اين قاعده قطعى كه اشياء را در يك نظام قطعى قرار مى‏دهد، و ميان اصل «لا مؤثّر فى الوجود الّا اللّه» منافاتى نديده آنها را در كنار هم و در آغوش هم جا مى‏دهم، معنى اين جمله را مى‏فهميدم كه «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا» و ميان دو قسمت اين جمله تناقضى نمى‏ديدم، «امر بين الامرين» برايم حل شده بود، بيان خاصّ صدر المتألّهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همين مطلب براى اثبات قاعده «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» فوق‏العاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود؛ 💢خلاصه يك در فكرم ريخته شده بود كه زمينه حلّ مشكلاتم در يك جهان‏بينى گسترده بود؛ در اثر درك اين مطلب و يك سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به اعتقاد پيدا كرده بودم، معارف توحيدى‏ قرآن و نهج البلاغه و پاره‏اى از احاديث و ادعيّه پيغمبر اكرم و اهل بيت اطهار را در يك اوج عالى احساس مى‏كردم. 💢در اين وقت فكر كردم ديدم اگر در اين رشته نبودم و را درك نمى‏كردم همه چيز ديگر چه از لحاظ مادّى و چه از لحاظ معنوى، ممكن بود بهتر از اين باشد كه هست، همه آن چيزهايى كه اكنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشين و احياناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چيزى كه واقعاً نه خود آن را و نه جانشين آن را داشتم همين بود با ؛ الآن هم بر همان عقيده‏ام. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 124 و 125 @almorsalaat
💠شعر مورد علاقه شهید مطهری 🔸علامه جعفری می فرمود: در جلسه ای با عده ای از دوستان از جمله شهید مطهری از ما سؤال شد که از چه شعری بیشتر خوشتان می آید؟ شهید مطهری این شعر را خواند: 💢آب حیات من است خاک سر کوی دوست 💢گر دو جهان خرّمیست ما و غم روی دوست 💢گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل 💢روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست 🔸وقتی این شعر را می خواند چشمهایش پر از اشک شد. مرحوم مطهری خیلی ظریف بود و بر خلاف چهره اش روح خیلی پاک و ظریفی داشت. 📚یاد یار، 160 خاطره از استاد علامه جعفری @almorsalaat
💢روش فقهی آیت الله بروجردی 🔰شهید آیت الله مطهری 💠يكى از مزاياى برجسته معظّم له سبك و روش فقهى ايشان بود كه شايسته است پيروى شود و فراموش نگردد. اين بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم كه مصادف بود با سالهاى اول ورود معظم له به آن شهر از درسهاى ايشان بهرهمند مى شدم و چون به روش فقاهت ايشان ايمان دارم معتقدم كه بايد تعقيب و تكميل شود. 💠اولًا همان طورى كه اشاره كردم به تاريخ فقه آشنا بود و سبك فكرهاى مختلف قدما و متأخرين را مى شناخت و بعضى را تأييد و نسبت به بعضى انتقاد داشت و آنها را عامل انحراف فقه مى دانست. 💠ثانياً بر حديث و رجال حديث تسلط كامل داشت، طبقات روات و محدّثين را كاملًا مى شناخت و خود يك طبقه بندى مخصوصى كرده بود كه بى سابقه بود. با يك نگاه به سند حديث اگر خللى در سند آن حديث وجود داشت درك مى كرد. 💠ثالثاً بر فقه ساير فرق مسلمين و روش و مسلك آنها تا اندازه اى محيط بود. كتب حديث و رجال حديث را مى شناخت. 💠معرفت رجال حديث شيعه و سنّى از يك طرف و اطلاع بر فتاوى و فقه ساير فرق اسلامى از طرف ديگر موجب مى شد كه گاه اتفاق مى افتاد حديثى طرح مى شد و ابتدا يك معنا و مفهوم از آن به نظر مى رسيد ولى بعد معظم له تشريح مى كرد كه اين شخصى كه اين سؤال را از امام كرده اهل فلان شهر يا فلان منطقه بوده و در آنجا مردم تابع فتواى فلان فقيه از فقهاى عامه بوده اند و فتواى آن فقيه اين بوده است، و چون آن شخص در آن محيط بوده و آن فتوا در آن محيط شايع بوده پس ذهن وى مسبوق به چنان سابقه اى بوده پس مقصود وى از سؤال اين بوده كه سؤال كرده و جواب شنيده. وقتى كه معظم له اين جهات را تشريح مى كرد و به اصطلاح روحيه راوى را تحليل مى كرد، مى ديديم كه معنى و مفهوم سؤال و جواب عوض مى شود و شكل ديگرى به خود مى گيرد. و يا كلمه اى در حديث بود كه در عرف عام امروز يك معناى معين داشت ولى با اظهارات معظم له معلوم مى شد كه اين كلمه در محيط خاصى كه در آن وقت محل پرورش سؤال كننده حديث بوده معنى ديگرى داشته. 💠با همه تبحرى كه در اصول فقه داشت كمتر مسائل فقهى را بر مسائل شكى اصولى مبتنى مى كرد و هرگز گرد مسائل فرضى نمى رفت. گاه به طعنه مى گفت كه آقايان طلاب منتظرند كه يك «اصل» را گير بياورند و دستاويز قرار دهند و به بحث و جدل بپردازند. 💠با قرآن و تفاسير آشنايى كامل داشت. قرآن را هرچند بتمامه حافظ نبود اما نيمه حفظ داشت، تاريخ اسلامى را ديده و خوانده و آشنا بود. در نتيجه همه اينها جوّ و محيطى را كه آيات قرآن در آن نازل شده و همچنين جوّ و محيطى را كه اخبار و احاديث در آن صدور يافته و محيطهايى كه فقه در آنجاها تدريجاً رشد كرده و پرورش يافته كاملًا مى شناخت، و بديهى است كه اين جهات به وى روشن بينى خاصى داده بود. 💠 سبك و سليقه معظم له در فكر و سليقه حوزه علميه قم زياد اثر كرد؛ تا حدّ زيادى روشها را عوض كرد و اميدواريم هرچه بيشتر سبك و روش ايشان پيروى شود و تعقيب بلكه تكميل گردد. 💠 اين نكته را هم اضافه كنم كه معظم له مكرر در ضمن اعتراف به پاره اى از محاسن كتاب حديث معروف وسائل الشيعه تأليف شيخ حرّ عاملى نواقص اين كتاب را تذكر مى داد و آرزو مى كرد كه كتابى در حديث نوشته شود كه محاسن وسائل الشيعه را داشته باشد و اما نواقص آن كتاب را نداشته باشد. بالاخره اين آرزو جامه عمل پوشيد و تحت نظر و مراقبت خود معظم له عده اى از فضلاى طلاب به اين كار مشغول شدند و در حدود ده سال طول كشيد تا بالاخره در دو سه سال قبل به اتمام رسيد و از سال گذشته به طبع آن كتاب آغاز شد. اين كتاب موسوم است به تهذيب الوسائل. خيلى موجب تأسف خواهد بود اگر خداى نخواسته طبع اين كتاب موقوف شود. من شخصاً هنوز موفق به زيارت آن كتاب نشده ام ولى از قرارى كه از اهل اطلاع شنيده ام همان طورى است كه معظم له آرزو مى كرد. 📚 مجموعه آثار شهيد مطهري (مزايا و خدمات مرحوم آيت الله بروجردى(شش مقاله))، ج20، ص: 154 @almorsalaat
💢علوم اسلامی و فرهنگ زنده اسلام 🔰آیت الله شهید مطهری 🔸[معنای چهارم علوم اسلامی] علومي [است] که در حوزه‌‌‌‌‌هاي فرهنگي اسلامي رشد و نما يافته است اعمّ از آنکه از نظر اسلام آن علوم واجب و لازم بوده و يا نه، و اعم از آنکه آن علوم از نظر اسلام ممنوع بوده است يا نه، ولي به هر حال در جامعه اسلامي و در ميان مسلمانان راه خود را طي کرده است، مانند نجوم احکامي (نه نجوم رياضي) و بعضي علوم ديگر. 🔸مي‌‌‌‌‌دانيم که علم نجوم تا آنجا که به محاسبات رياضي مربوط است و مکانيسم آسمان را بيان مي‌‌‌‌‌کند و يک سلسله پيشگوييهاي رياضي از قبيل خسوف و کسوف دارد، جزء علوم مباح اسلامي است، و اما آنجا که از حدود محاسبات رياضي خارج مي‌‌‌‌‌شود و مربوط مي‌‌‌‌‌شود به بيان روابط مرموز ميان حوادث آسماني و جريانات زميني، و به يک سلسله غيب گويي‌‌‌‌‌ها درباره حوادث زميني منتهي مي‌‌‌‌‌شود، از نظر اسلام حرام است. ولي در دامن فرهنگ و تمدن اسلامي هر دو نجوم وجود داشته است‌‌‌‌‌. 🔸فرهنگ اسلامي خود يک فرهنگ ويژه و خاصي است در ميان فرهنگهاي جهان، با يک روح خاص و يک سلسله مشخصات مخصوص به خود. 🔸براي اين که يک فرهنگ را بشناسيم که آيا اصالت و شخصيت مستقل دارد و از روح و حيات ويژه‌‌‌‌‌اي برخوردار است و يا صرفاً التقاطي است از فرهنگهاي ديگر و احياناً ادامه و استمرار فرهنگهاي پيشين است، لازم است انگيزه‌‌‌‌‌هاي حاکم بر آن فرهنگ، جهت و حرکت، آهنگ رشد و همچنين عناصر برجسته آن را زير نظر بگيريم. اگر فرهنگي از انگيزه‌‌‌‌‌هايي ويژه برخوردار باشد، جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت ساير فرهنگها متفاوت باشد، عناصر ويژه‌‌‌‌‌اي وارد کند و آن عناصر برجستگي خاصي داشته باشد، دليل بر اين است که آن فرهنگ اصالت و شخصيت دارد. 🔸بديهي است که براي اثبات اصالت يک فرهنگ و يک تمدن، ضرورتي ندارد که آن فرهنگ از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، بلکه چنين چيزي ممکن نيست. هيچ فرهنگي در جهان نداريم که از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، ولي سخن در کيفيت بهره‌‌‌‌‌گيري و استفاده است. 🔸يک نوع بهره‌‌‌‌‌گيري آن است که فرهنگ و تمدن ديگر را بدون هيچ تصرفي در قلمرو خودش قرار دهد. اما نوع ديگر اين است که از فرهنگ و تمدن ديگر تغذي کند؛ يعني مانند يک موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم کند و موجودي تازه به وجود آورد. 🔸فرهنگ اسلامي از نوع دوم است، مانند يک سلّول زنده رشد کرد و فرهنگهاي ديگر را از يوناني و هندي و ايراني و غيره در خود جذب کرد و به صورت موجودي جديد با چهره و سيمايي مخصوص به خود ظهور و بروز کرد و به اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامي در رديف بزرگ‌‌‌‌‌ترين فرهنگها و تمدنهاي بشري است. 🔸اين سلّول حياتي فرهنگي در چه محلي و به دست چه کسي و از چه نقطه‌‌‌‌‌اي [رشد خود را] آغاز کرد؟ اين سلول مانند هر سلول ديگر که در آغاز کوچک و نامحسوس است، در شهر مدينه به وسيله شخص پيامبر گرامي پايه گذاري شد. 📚 کلیات علوم اسلامی، منطق، ص 17 @almorsalaat
💢مردى که در اسلام شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم بود. 💢مطهرى در و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود. 🔰پیام امام خمینی، 11 اردیبهشت 58 @almorsalaat
💠 كشف «منِ» اسلامى از راه آشنايى با تاريخ و ايدئولوژى اسلام 🔰استاد شهید مطهری 🔅اين حقيقت را باور كنيد: غرب فقط از يك چيز مى ترسد و آن بيدارى شرق اسلامى است، اين كه شرق اسلامى به خود بيايد، بيدار شود و منِ اسلامى خودش (منِ مسلمان) را كشف كند. اگر كشف كند كه در درون من غير از منِ حسن پسر حسين، غير از منِ بازارى، غير از من كارگر، غير از من مهندس، غير از من پزشك، غير از من دانشجو 🔅 یک منِ ديگر نهفته است: منِ مسلمان، كه همين طور كه در من نهفته است در رفيق من نهفته است، در آن برادر ديگر و در آن خواهر و در همه مسلمانان نهفته و اين معنى همه را در بر گرفته است و همه ما يك من هستيم: "مسلمان" 🔅اگر ملل اسلامى اين من را در خودشان كشف كنند و آن را به دست آورند و به او اعتقاد و ايمان پيدا كنند بمب اتم هم از عهده آنها برنمى آيد. و ما بايد كوشش خودمان را بيشتر در همين راه به خرج بدهيم. واقعا ما اين منِ خود، من اسلامى خودمان را كشف كنيم. 🔅چگونه كشف كنيم؟ يكى اين كه با تاريخ خودمان آشنا شويم. ديگر اين كه با ايدئولوژى خودمان اسلام آشنا شويم. 📚 مجموعه آثار (آینده انقلاب اسلامی) ج24ص220 @almorsalaat
💢در بزم خليفه 🔰استاد شهید مطهری 🔹متوكل، خليفه سفاك و جبار عباسى، از توجه معنوى مردم به امام هادى عليه السلام بيمناك بود و از اينكه مردم به طيب خاطر حاضر بودند فرمان او را اطاعت كنند رنج مى برد. سعايت كنندگان هم به او گفتند ممكن است على بن محمد (امام هادى) باطناً قصد انقلاب داشته باشد و بعيد نيست اسلحه و يا لااقل نامه هايى كه دالّ بر مطلب باشد در خانه اش پيدا شود. لهذا متوكل يك شب بى خبر و بدون سابقه، بعد از آنكه نيمى از شب گذشته و همه چشمها به خواب رفته و هر كسى در بستر خويش استراحت كرده بود، عده اى از دژخيمان و اطرافيان خود را فرستاد به خانه امام كه خانه اش را تفتيش كنند و خود امام را هم حاضر نمايند. متوكل اين تصميم را در حالى گرفت كه بزمى تشكيل داده مشغول مى گسارى بود. 🔹مأمورين سرزده وارد خانه امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را ديدند كه اتاقى را خلوت كرده و فرش اتاق را جمع كرده، بر روى ريگ و سنگريزه نشسته به ذكر خدا و راز و نياز با ذات پروردگار مشغول است. وارد ساير اتاقها شدند، از آنچه مى خواستند چيزى نيافتند. ناچار به همين مقدار قناعت كردند كه خود امام را به حضور متوكل ببرند. 🔹وقتى كه امام وارد شد، متوكل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول مى گسارى بود. دستور داد كه امام پهلوى خودش بنشيند. امام نشست. متوكل جام شرابى كه در دستش بود به امام تعارف كرد. امام امتناع كرد و فرمود: «به خدا قسم كه هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار.». متوكل قبول كرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزليات آبدار محفل ما را رونق ده.». فرمود: «من اهل شعر نيستم و كمتر، از اشعار گذشتگان حفظ دارم.». متوكل گفت: «چاره اى نيست، حتما بايد شعر بخوانى.». 🔹امام شروع كرد به خواندن اشعارى كه مضمونش اين است: 🔹«قله هاى بلند را براى خود منزلگاه كردند، و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانى مى كردند، ولى هيچ يك از آنها نتوانست جلو مرگ را بگيرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد.». 🔹«آخر الامر از دامن آن قله هاى منيع و از داخل آن حصنهاى محكم و مستحكم به داخل گودالهاى قبر پايين كشيده شدند، و با چه بدبختى به آن گودالها فرود آمدند!». 🔹«در اين حال منادى فرياد كرد و به آنها بانگ زد كه: كجا رفت آن زينتها و آن تاجها و هيمنه ها و شكوه و جلالها؟». 🔹«كجا رفت آن چهره هاى پرورده نعمتها كه هميشه از روى ناز و نخوت، در پس پرده هاى الوان، خود را از انظار مردم مخفى نگاه مى داشت؟». 🔹«قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره هاى نعمت پرورده عاقبت الامر جولانگاه كرمهاى زمين شد كه بر روى آنها حركت مى كنند!». 🔹«زمان درازى دنيا را خوردند و آشاميدند و همه چيز را بلعيدند، ولى امروز همانها كه خورنده همه چيزها بودند مأكول زمين و حشرات زمين واقع شدهاند!». 🔹صداى امام با طنين مخصوص و با آهنگى كه تا اعماق روح حاضرين و از آن جمله خود متوكل نفوذ كرد اين اشعار را به پايان رسانيد. نشئه شراب از سر مى گساران پريد. متوكل جام شراب را محكم به زمين كوفت و اشكهايش مثل باران جارى شد. 🔹به اين ترتيب آن مجلس بزم درهم ريخت و نور حقيقت توانست غبار غرور و غفلت را، و لو براى مدتى كوتاه، از يك قلب پرقساوت بزدايد. 📚مجموعه آثار ج18، ص: 239 @almorsalaat
📚| علل گرایش به مادیگری ✍استاد شهید آیت الله مطهری 🌀موضوع اصلي بحث اين کتاب، يعني اثبات يا انکار ، قطعا حسّاس‌‌‌‌‌ترين و شورانگيزترين موضوعي است که از فجر تاريخ تاکنون انديشه‌‌‌‌‌ها را به خود مشغول داشته و مي‌‌‌‌‌دارد. موضع انسان در اين مسأله، در ابعاد انديشه‌‌‌‌‌اش و در جهان‌‌‌‌‌بيني او و ارزيابيهايش از مسائل و در جهت گيريهاي اخلاقي و اجتماعي‌‌‌‌‌اش تأثير و نقش تعيين کننده دارد. گمان نمي‌‌‌‌‌رود هيچ انديشه‌‌‌‌‌اي به اندازه اين انديشه «دغدغه آور» باشد. هر فردي که اندکي با تفکر و انديشه سر و کار داشته است، لااقل دوره‌‌‌‌‌اي از عمر خويش را با اين «دغدغه» گذرانده است. (مقدمه کتاب) 📌این کتاب از زیباترین آثار قلمی شهید معظم است. نکات بسیار مهمی را که دانستن آنها برای حوزویان ضروری است، در این کتاب بیان کرده اند. البته برخی مباحث آن نیاز به مقدمات فلسفی دارد. 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌پیشروان حقیقی روشنفکری در حوزه علمیه 📌توصیف فضای حوزه علمیه در ۲۰سال قبل از انقلاب 🔰رهبر معظم انقلاب ۶۴/۹/۲۶ 🔅بنده از وقتی رفتم قم ... سال سی‌وهفت، من تازه از مشهد رفته بودم ... آن روزها هنوز مبارزه‌ی سیاسی قوی و عمیقی در حوزه نبود. و انقلاب و نهضت روحانیت هنوز شروع نشده بود، اما مبارزه‌ی برای گسترش فکر اسلامی و مبارزه برای پیدا کردن مفاهیم جدید در اسلام وجود داشت. 🔅مبارزه بود، این هم یک مبارزه بود. چون یک عده‌ای با همین هم مخالفت می‌کردند، چه در داخل حوزه‌ها و چه در بیرون از حوزه‌ها، واقعاً یکی از دشوارترین مبارزه‌ها همین بود که اسلام‌شناسان، آگاهان به معارف الهی و قرآنی گفتگو کنند تا آفاق جدید زندگی را، تا جهاد را، تا سیاست را، تا جامعه را، تا نظام اجتماعی را، تا انسان را و زندگی انسان را در قرآن و در اسلام پیدا کنند. و این چیزی بود که آن روز متخصصین فرهنگ دین و معرفت دینی به آن اهتمام زیادی نداشتند. 🔅یک عده‌ای تلاش می‌کردند و این افکار جدیدی را که در دنیای اسلام مطرح شده بود، آنها را یاد بگیرند و در قرآن جستجو کنند. و روایح زندگی‌بخش قرآنی را درک کنند. یک عده‌ای با این مخالفت می‌کردند، هم در بیرون از حوزه‌ها، آن درسهایی که با بیداری روحانیت و بیداری پرچمداران دین و فقه مخالف بودند، هم در داخل حوزه‌ها، آن کسانی که دیدگاههای وسیعی آنچنانکه شایسته‌ی معرفت اسلامی بود نداشتند. 🔅پیشروان این حرکت، همین عده‌ی معدودی بودند که اسم آنها در صدر سلسله‌ی شهدای انقلاب ما هم به صورت افتخارآمیزی ثبت و ضبط است. البته علمای بزرگ اسلام و آگاهان از معارف عمیق اسلامی هیچ وقت غافل از معارف انسان‌ساز و جامعه‌ساز و جهان‌ساز اسلام نبودند. یعنی همان وقت ما در میان چهره‌های بزرگ، روشنفکرترین روحانیون را مشاهده می‌کنیم. هم مرحوم آیت‌الله بروجردی یک روحانی روشنفکر و آگاه بود، هم در میان مؤلفین و محققین مرحوم علامه‌ی طباطبائی یک چهره‌ی آشنا به مسائل جدید اسلامی بود و آگاه از مفاهیم نو اسلامی بود. و شاید از همه‌ی اینها روشن‌بین‌تر و کیس‌تر در مفاهیم و معارف اسلامی و آمیخته‌تر از لحاظ روحی و فکری با روح و محتوای انقلابی اسلام امام عزیزمان بود، که از دوران جوانی با نهضت اسلامی، با نهضت اجتماعی بر مبنای اسلامی خو گرفته بود، در این باره کتاب نوشته بود، برای این هدف والا تلاش کرده بود، برای تحقیق نظام حوزه با این هدف زحمت کشیده بود، و حتی ترکیب تمرکز ریاست حوزه به وسیله‌ی مرحوم آیت‌الله بروجردی را با دوستانشان داده بودند. اینها بود اما حقیقت این‌که جو و فضای عمومی حوزه اینجوری نبود.  🔅حوزه‌ها علی‌رغم وجود یک چنین مشعلداران روشنگری‌ها و روشنفکریهای اسلامی، در آن سطحی و حدی که مناسب زمان بود در زمینه‌های روشنفکری واقعاً نبودند. 🔅یک عده‌ای بودند افراد فاضل، مؤمن، روشن‌بین، آگاه، جوان، فعال، نترس، با محرومیتهای خاص حوزه بساز و از خیلی چیزها پرهیزنکن که خیلی‌ها پرهیز می‌کردند. و اینها در حقیقت پیشروان حقیقی حرکت فکری جدید حوزه‌اند. 🔅این شهدای عزیزی که ما از اوّل انقلاب تا حالا داریم جزو اینهایند. مرحوم شهید مطهری از این جمله است، مرحوم شهید بهشتی، مرحوم شهید مفتح، مرحوم شهید باهنر، و شگفتا که پیشروترین عناصر روشنفکری انقلابی حوزه‌ها اولین شهدای هنگام به ثمر رسیدن این انقلاب را هم تشکیل دادند و این نشانه‌ی صداقت این دلها و زبانها و حقانیت این راه است. @almorsalaat
💠نماز شب میرزا علی آقای شیرازی 🔰استاد آیت الله مطهری 💢يک مرد بسيار بسيار بزرگ از نظر معنويت، مرحوم حاج ميرزا علي آقاي شيرازي اصفهاني رضوان اللَّه عليه است که يکي از بزرگترين اهل معنايي است که من در عمر خودم ديده‌‌‌‌‌ام. 💢يک شب ايشان در قم مهمان ما بودند و ما هم به تبع به منزل يکي از فضلاي قم دعوت شديم. بعضي از اهل ذوق و ادب و شعر نيز در آنجا بودند. در آن شب فهميدم که اين مرد چقدر اهل شعر و ادب است و چقدر بهترين شعرها را در عربي و فارسي مي‌‌‌‌‌شناسد! ديگران شعرهايي مي‌‌‌‌‌خواندند البته شعرهاي خيلي عادي؛ شعرهاي سعدي، حافظ و ... ايشان هم مي‌‌‌‌‌خواند و مي‌‌‌‌‌گفت اين شعر از آن شعر بهتر است، اين مضمون را اين بهتر گفته است، کي چنين گفته و ... 💢شعر خواندن آنهم اينجور شعرها که گناه نيست، امّا در شب شعر خواندن مکروه است. خدا مي‌‌‌‌‌داند وقتي آمديم بيرون، اين آدم به شدّت داشت مي‌‌‌‌‌لرزيد. گفت من اينقدر تصميم مي‌‌‌‌‌گيرم که شب شعر نخوانم آخرش جلوي خودم را نمي‌‌‌‌‌توانم بگيرم. مرتب‌‌‌‌‌ اسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبِّي وَ اتوبُ الَيه‌‌‌‌‌مي‌‌‌‌‌گفت، مثل کسي که معصيت بسيار بزرگي مرتکب شده است. العياذباللَّه اگر ما شراب خورده بوديم، اينقدر مضطرب نمي‌‌‌‌‌شديم که اين مرد به واسطه يک عمل مکروه مضطرب شده بود. اين‌‌‌‌‌جور اشخاص چون محبوب خدا هستند از ناحيه خدا يک نوع مجازاتهايي دارند که ما و شما ارزش و لياقت آن جور مجازاتها را نداريم. 💢هر شب اين مرد اقلًا از دو ساعت به طلوع صبح بيدار بود و من معني شب زنده داري را آنجا فهميدم، معني «شب مردان خدا روز جهان افروز است» را آنجا فهميدم، معني عبادت و خداشناسي را آنجا فهميدم، معني استغفار را آنجا فهميدم، معني حال و مجذوب شدن به خدا را آنجا فهميدم. 💢آن شب اين مرد وقتي بيدار شد که اذان صبح بود. خدا مجازاتش کرد. تا بيدار شد ما را بيدار کرد، گفت: فلاني! اثر شعرهاي ديشب بود! روحي که چنين ايمان مستحکمي دارد، يک چنين ضربه کوچکي هم که بر آن وارد مي‌‌‌‌‌شود يعني يک چنين حمله کوچکي هم که از مقامات داني آن بر مقامات عالي‌‌‌‌‌اش وارد مي‌‌‌‌‌شود، آن مقامات عالي عکس العمل نشان مي‌‌‌‌‌دهند، ناراحتي نشان مي‌‌‌‌‌دهند، حتي مجازات نشان مي‌‌‌‌‌دهند که ببين! بي مجازات نمي‌‌‌‌‌ماند! آدمي که در شب مرتب شعر بخواند، دو ساعت وقت خودش را صرف شعرخواندن کند، لايق دو ساعت مناجات کردن با خداي متعال نيست. 📚 آزادی معنوی، ص121 @almorsalaat
◽️| انسان را به صورت سربازی در می آورد که مطمئن است فرضا خودش از میان برود، ایده اش و هدفش قطعا در آینده پیروز است. 🎙شهید مطهری 📚یادداشت های شهید مطهری، ج ۹، ص ۳۹۵ 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b