📌گرایش به توحید، فطری انسان است/ آنچه سوال برانگیز است عدم گرایش به دین است/ شک، گذرگاه خوب و لازمی است اما منزلگاه بدی است/ ماتریالیسم، شک را منزلگاه خود قرار داده است 🔰شهید مطهری 🌀طرح اين بحث به اين كيفيّت كه علل گرايشهاى مادّى چيست، طبعاً نمودار اين است كه ما مدّعى هستيم انسان بالطّبع نمى‏بايست گرايش مادّى پيدا كند؛ مادّيگرى يك جريان مخالف طبيعت و فطرت انسان است و چون بر خلاف اصل است، بايد به جستجوى علّت آن پرداخت و از سببى كه آن را بر خلاف اصل و قاعده به وجود آورده كاوش نمود. 🌀 و به عبارت ساده‏تر، اعتقاد به خدا حكم سلامت را دارد و گرايش مادّى حكم بيمارى را. هيچ‏گاه از سرّ سلامت نبايد پرسيد، زيرا سلامت بر طبق مسير و جريان طبيعى نظام خلقت است؛ امّا اگر ديديم فردى يا جمعيّتى بيمارند، آنجا بايد پرسيد: چرا اين افراد بيمار شدند؟ چه موجباتى سبب بيمارى آنها شده است؟ 🌀اين نظر ما درست بر خلاف آن است كه در كتب «تاريخ اديان» معمولًا اظهار نظر مى‏كنند. نويسندگان آن كتب غالباً به دنبال اين مى‏گردند كه چرا بشر گرايش دينى پيدا كرد؟ 🌀از نظر ما گرايش دينى نيازى به پرسش ندارد. آن، كشش فطرت است، بلكه بايد كاوش كرد كه چرا بشر گرايش به بى‏دينى پيدا كرد؟ فعلا نمى‏خواهيم اين بحث را دنبال كنيم كه آيا دينى بودن يك امر طبيعى است و بى‏دينى امرى غير طبيعى و يا بر عكس است؟ زيرا از نظر موضوع بحث اصلى، ضرورتى نمى‏بينيم. 🌀البتّه اين مطلب را بايد توجّه داشت كه مقصود اين نيست كه چون گرايش توحيدى يك گرايش فطرى و طبيعى است، آنگاه كه در سطح تعقّلات علمى و فلسفى‏ طرح مى‏شود هيچ گونه سؤالى به وجود نمى‏آورد. خير، مقصود اين نيست. 🌀اين مسأله مانند هر مسأله ديگر هر چند مورد تأييد يك غريزه فطرى باشد، آنگاه كه در سطح تعقّل طرح مى‏شود، طبعاً سؤالات و اشكالات و شكوك و شبهاتى براى مبتدى به وجود مى‏آورد و راه حلهاى لذّت‏بخشى هم در همان سطح دارد. على هذا ما نمى‏خواهيم شكوك و شبهاتى كه واقعاً براى افرادى پيش مى‏آيد ناديده بگيريم و يا آنها را ناشى از خبث طينت و سوء سريره آنها بدانيم. خير، چنين نيست. 🌀پيدايش شكوك و شبهات در اين زمينه آنگاه كه بشر مى‏خواهد همه مسائل مربوط به اين موضوع را حل كند، يك امر طبيعى و عادى است و همين شكوك است كه محرّك بشر به سوى تحقيق بيشتر است. و لهذا ما اين نوع شكوك را كه منجر به تحقيق بيشتر مى‏شود، مقدّس مى‏شماريم، زيرا مقدّمه وصول به يقين و ايمان و اطمينان است. 🌀شك آنگاه بد است كه به صورت وسواس درآيد و آدمى را به خود سرگرم كند، آن‏چنان‏كه مى‏بينيم بعضى افراد از اينكه مى‏توانند در مسائل ترديد كنند لذّت مى‏برند و آخرين منزل سير فكرى خود را ترديد و دودلى مى‏دانند. اين حالت، حالت بسيار خطرناكى است، بر خلاف حالت اوّل كه مقدّمه كمال است. 🌀لهذا مكرّر گفته‏ايم كه ، و لازمى است امّا توقّفگاه و . 🌀بحث ما اكنون درباره افراد يا گروههايى است كه شك را توقّفگاه و آخرين منزل خويش ساختند. به عقيده ما ماترياليسم هر چند خود را يك مكتب جزمى معرّفى مى‏كند، ولى جزء مكاتب شك است. منطق قرآن نيز درباره اينها همين است. قرآن مى‏گويد: «حدّ اكثر اين است كه دچار برخى شكوك و ظنون هستند، ولى در عمل، آن را به صورت جزم و علم و يقين در مى‏آورند.» 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (علل گرايش به ماديگرى)، ج‏1، ص: 473 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b