#شهادت را
#آرزوی قلبی خود میدانست و حتی مثل
#مهمانی که قراره به
#مهمانی مهمی برود قبل از
#عملیات #غسل #شهادت کرده و حتی با
#خانواده #خداحافظی میکرد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر
#شهید :
در سال 1366# وقتی تنها 16 سال بیشتر نداشتم به همسری آقا «ماشاالله شمسه» درآمدم و حاصل 28
#سال زندگی با همسرم یک فرزند پسر و دو دختر است.
🍃🌷🍃
من و
#همسرم هر دو اهل روستای «سراب» بروجرد بودیم و آشنایی دورادوری با هم داشتیم. وقتی به خواستگاریم آمد، در بحبوحه
#جنگ بود و آن زمانی بود که به
#جبهه میرفت.
🍃🌷🍃
مادرم میترسید و میگفت ممکن است در این
#جبهه رفتنهایش
#شهید شود اما او در جواب مادرم گفت: «هیچکس نمیداند در آینده چه پیش میآید، شاید ما این
#لیاقت را نداشته باشیم»
🍃🌷🍃
در 28
#آبان ماه سال 66# ازدواج کردیم و
#یک هفته بعد به منطقه
#کردستان #اعزام شد و پس از آن
#بارها به صورت متناوب به
#مناطق جنگی غرب کشور مانند ایلام
#اعزام شد.
🍃🌷🍃
آقا «بشیر» اولین فرزندم در سال 67 زمانی که
#پدرش در مناطق
#عملیاتی غرب کشور بود به دنیا آمد، فرزند دومم «اسماء» سال 68 و دختر دومم سال 78 در بروجرد به دنیا آمد.
🍃🌷🍃