به روایت از برادر
#شهید :
#عمليات والفجر۸ بود که بر اثر
#بمباران شيميايي دشمن تعدادي از
#رزمندهها زير آوار ماندند اما
#حسینعلی بدون توجه به گازهاي شيميايي سريع به طرف بچهها رفت.
🍃⚘🍃
من هم به دنبالش رفتم به سختي بسيجيها را بيرون آورديم و به همین دلیل وقتي از محوطه خارج شديم حالت تهوع و سرگيجه شديدی به ما دست داد.
🍃⚘🍃
و چون
#تمام صورت
#حسينعلي سوخته بود برای همین ما را به بيمارستان بوعلي تهران فرستادند.
#مصدوميت #حسين از
#ناحيه چشم بيشتر از ديگر
#اعضاي بدنش بود اما باز
#ميخنديد.😭
🍃⚘🍃
و در حاليکه نگرانش بودم و به
#استقامت او در برابر
#آزمايشهاي الهي
#غبطه ميخوردم با مشاهده ناراحتي من مرا به
#صبوري دعوت می کرد و می گفت: «اينها
#نعمتهاي الهي هستند، از اين
#نعمتها #استفاده کنيد.😔
🍃⚘🍃
پزشک معالج براش
#شش ماه استراحت تجويز کرد ولي
#حسينعلي که توان ماندن در شهر را نداشت
#يک ماه بعد عازم
#جبهه شد.
🍃⚘🍃
به تمام اعضاي خانواده گفته بود که در
#جبهه #کفشهاي رزمندگان را
#واکس ميزنم و آنها که اين مطلب را باور کرده بودند از اينهمه
#عجله او براي بازگشت و انجام اين کار
#تعجب ميکردند.
🍃⚘🍃