من که یک قبلی نسبت به داشتم و همیشه هم دوست داشتم همسرم باشد بله را دادم و در ۲۸ ماه سال ۸۵#  من و سر سفره عقد و بدون اما نشستیم. 🍃🌷🍃 من آن زمان کلاس سوم دبیرستان بودم و  بهترین دوران زندگی‌ام دو سال نیم عقدمان بود، همیشه در حال بودیم و اوقات گلزار و کنار می رفتیم. 🍃🌷🍃 بیشتر اوقات به من می گفت: خانم دوست دارم برای همیشه در باشی.😭۲۱ سال ۸۸# رفتیم زیر یک سقف تا زندگی زیبا و شیرین را با یکدیگر بسازیم.😭 🍃🌷🍃 زیاد می‌رفت، اما این با همه داشت، به من که نگفت قراره به بره، چون من خیلی از روحی بودم و اگر یک روز را نمی‌شنیدم، شبیه می‌شدم.😭 🍃🌷🍃 که می خواست بره  و چمدانش را که جمع می کرد مدام از این اتاق به آن اتاق می رفت، و من از رفتارش اضطراب همه وجودم را گرفت،😭 خودم تا پادگان رساندمش.😭 🍃🌷🍃