آیا قابل دست یابی است؟ ✍️✍️✍️ ✅پرسش: آیا همه معارف و باورهای بشری برساخت ذهن ما هستند و هیچ بهره ای از حقیقت ندارند؟ 🔶از کجا معلوم است آنچه در حوزه فکر و و اعمال و بایدهای رفتاری داریم ساخته فکر بشر نباشد؟ انسان دوست دارد اینچنین فکر کند! هر اندیشه ای که شکل گرفته است یا هر رفتاری که از انسان سر می زند همه اش ایده هایی انسانی و های فکری اوست. انسان دوست دارد اینچنین بیندیشد! کند! چون برای ادامه حیاتش به این همه نظام های فکری و اجتماعی و رفتاری نیاز دارد. همه و رفتاری برساختی بیش نیستند و چه دلیلی بر تبعیت از آنها وجود دارد؟ واقعیتی در کار نیست! تمام نظام های فکری و تمام نظام های رفتاری و اجتماعی، ایده های بشری و ساخته اویند، دلیلش هم تفاوت اندیشه‌ها و تفاوت آداب و رسوم در مناطق جغرافیایی مختلف است، اگر شرایط دیگری پیش می آمد نظام فکری و نظام رفتاری متفاوتی حاصل می‌شود! 📄پاسخ را از زبان استاد محمد میخوانیم: ✅پاسخ: شما در اینجا چند باور را مطرح و درباره آنها داوری کردید، از جمله گفتید: 1همه اندیشه ها ساخته فکر بشر است. 2انسان دوست دارد چنین بیندیشد. 3همه نظام های اجتماعی برساختی بیش نیست. 4 واقعیتی درکار نیست. 🔹آیا آنچه گفتید حقیقت است یا ساخته محض ذهن شما؟ اگر ساخته ذهن شماست پس این دعاوی طبق نظر شما همه بی اعتبارند و از هیچ واقعیتی حکایت نمی کنند. یعنی خود این ادعا خودش را ابطال می کند و نیازی به ابطال دیگر ندارد. به عبارت دیگر، طبق نظر شما همه این ادعاها که گفتید باطل است، چون برساخت فکر شماست، نه بیان حقیقت. چون این دعاوی باطل هستند نمی توانند مبطل چیز دیگری باشند و اشکالی را متوجه اندیشه های دیگر کنند. 🔹اگر آنچه گفتید بیان حقیقت است نه برساخت ذهن شما، باز هم سخن شما خودش را ابطال می کند، چون مدعای شما این است که همه افکار برساخت ذهن هستند و حقیقتی را کشف نمی کنند. حال اگر بگویید اینها که گفتم حقیقت بود، مدعای خود را ابطال کرده اید و نیازی به ابطال دیگر ندارد. پس چاره ای نداریم جز اینکه برای فکر بشر فی الجمله خاصیت کاشفیت و حاکویت قائل باشیم، هرچند می دانیم که بسیاری از افکار و عقاید بشری باطل هستند. 🔹خاصیت فکر کشف حقیقت و حکایت از واقع است، منتها گاه در این کشف و حکایت کامیاب می شود و گاه ناکام می ماند. بنا بر این، باورهای موجود بشری مجموعه ای از باورهای درست و نادرست است. آسان ترین کار در مواجهه با این مجموعه این است که بگوییم همه اش باطل است. اما به همان اندازه که این داوری آسان است به همان اندازه بی اعتبار است. همینطور است اگر همه افکار و باورها را درست بدانیم، با اینکه در میان آنها عقاید متناقض و باطل فراوان است. لذا برای داوری و تشخیص درست از نادرست و صواب و از خطا باز ناچاریم به تفکر رو بیاوریم و با معیارهای عقلانی به ارزیابی صحت و سقم باورها بپردازیم، که البته کار دشواری است. به همین جهت است که به تعبیر شما همه نظام های اجتماعی و رفتاری حق نیستند. 🔹پرسیده اید چه دلیلی بر تبعیت از چنین نظام هایی وجود دارد؟ پاسخ این است که هیچ دلیلی بر تبعیت از نظام های اجتماعی و رفتاری باطل و مشکوک وجودندارد، بلکه نباید از چنین نظام هایی تبعیت کرد و باید برای شناخت نظام اعتقادی و رفتاری صحیح کوشید و حقیقت را یافت و آنگاه از آن تبعیت کرد. باید افزود که معرفت ذومراتب است. و آنچه گفتیم هرگز به معنای تأیید رئالیسم خام نیست. ذهن آدمی صرفا آیینه منفعلی نیست که همیشه بیرون را آن گونه که هست نشان دهد. ذهن انسان بسیار فعال است. ما بسیاری از واقعیات را آن گونه می فهمیم که دستگاه ادراکی ما اقتضا دارد. مثلا ادراکات حسی ما محدودیت های بسیاری دارند و هرگز نمی توانیم ادعا کنیم که آنچه در نتیجه ادراک حسی ما حاصل می شود عینا طابق النعل بالنعل مطابق با واقع است. ادراک حاصل از احساس، تابع تعامل جهاز ادراک ما با همه عوامل بیرونی مؤثر در ادراک است، نه صرفا منعکس کننده کامل و بی طرف بیرون. در انواع داوری ها از جمله داوری های اعتقادی و ارزشی انواع تمایلات، تعصبات، پیشداوری ها، چارچوب های ذهنی، علایق و منافع و حب و بغض ها اثرگذار است. نوعی نسبیت در شناخت گریز ناپذیر است، اما نسبیت در شناخت غیر از نسبیت حقیقت است. نسبیت باطل نسبیت حقیقت است، نه نسبیت و ذو مراتب بودن و مشروط بودن معرفت و متأثر بودنش از عوامل مختلف. این امر منافاتی با امکان و وجود معرفت یقینی ندارد. ما به رغم محدودیت های شناختی، شناخت های یقینی بالفعل بسیاری داریم و تحصیل یقین در مواردی ممکن است. 🔻ادامه در پست بعدی...👇 📚 کانال اندیشگان @andishgan