🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷💞💞🇮🇷🇮🇷🌷🌷🌷
🌷مـــا زنده بہ آنیـمـ ڪہ آرامـ نگیریمـ..
🌷موجیـم ڪہ آسودگی ما عدم ماسٺ..
°
#ابوحلما
°قسمت ۳۱
°°آتش فتنه
📋✍"
#شیعه پرنده ایست که افق پروازش خیلی بالاتراز تیرهای ماست. پرنده ای که دوبال دارد:
یک بال سبز و یک بال سرخ.
بال سبز این پرنده همان
#مهدویت و
#عدالتخواهی اوست. چون شیعه در
#انتظار عدالت به سرمی برد،امیدوار است و انسان امیدوار هم
#شکستناپذیر است.
و بال سرخ
#شهادت است و
#ریشه در ماجرای
#کربلا دارد. اما این پرنده زرهی بنام
#ولایتپذیری بر تن دارد. ☆ولایت پذیری شیعه☆که بر اساس
#صلاحیت هم شکل می گیرد، او را
#تهدیدناپذیر کرده است.
قدرت شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند
#بیشتر می شود .
این ها
#فاو را تسخیر کردند می روند کربلا را هم بگیرند، اینجا را هم قطعا می گیرند.
پس مهندسی معکوس برای
#شیعیانایران این است که ابتدا
#ولایتفقیه را بزنید تا این را نزنید نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدی تجاوز کنید!"
حلما ابروانش را درهم کشید و رو به محمد پرسید:
+اینا که میلاد ترجمه کرده...حرفای کیه؟
-﴿فرانسیس فوکویاما﴾ کارمند سابق اداره امنیت آمریکا، تو یه نشست باعنوان هویت شناسی شیعه، تو اورشلیم...
+خیلی جالبه!...این کمکی بود که گفتی میخوای برا میلاد...
-آره، میدونی اوایل دانشجوییم یه بار رفته بودیم راهیان نور طلائیه، راوی اونجا یه حرف خیلی قشنگ زد،
گفت: اگه یه وقت تو جنگ تو دلِ تاریکی گیر افتادی و جبهه خودی رو گم کردی، نگاه کن ببین
#آتیشدشمن کجا رو
#میکوبه بدون همون موضع دوسته! با این روش سعی کردم میلادو متوجه
#حقیقت کنم.
+برنامه آخر هفته هم پس رو همین حسابه...حالا کجا میخوای ببریش؟
-استخر، خرید، مسجد دعا توسل
+خرید؟
-آره میبرم چندتا کتاب درست و حسابی براش میخرم
+وقت کردی ماروهم یه جاببر آقای مهندس
-نوکر شما سه تا که هستم در بست
+سه تا؟
-آره دیگه دخترامو حساب نمیکنی؟
+خدا نکشتت...
-الهی، الهی...
+خب حالا فرمونو ول نکن چه دست به دعا شد فوری! نمیدونستم اینقدر جون دوستی ها
محمد برای لحظاتی هیچ چیز نگفت،
حلما دستی به شانه محمد زد
و گفت:
+شوخی کردم خب ناراحت شدی؟
همانطور که نگاه محمد خیره افق بود،
لب هایش آهسته از هم بازشد و صدای بم و مصممش در گوش حلما طنین انداز شد:
_مرگ بزرگترین درد برای آدمیه که میتونه شهید بشه!
حلما آرام لبش را گاز گرفت،
و سعی کرد تلالو اشک هایش را پنهان کند، تا رسیدن به خانه دیگر هیچکدامشان چیزی نگفتند.
🇮🇷ادامه دارد...
🕊اثــرےاز؛ بانوسین.کاف.غین
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🕊🕊🕊🌷🌷🌷🌷🕊🕊