💌
⏝
֢ ֢
#عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_دویستونودوسه
مانی میگوید:یاد بگیر یه ذره.. اون چه صبحونه ای بود دیروز بهمون دادی؟
مسیح میگوید:من؟خودت رفتی کره و پنیر خریدی
مانی خودش را تبرئه میکند :من نه نه...تو گفتی دیگه ..گفتی کره و پنیر... زنداداش نمیدونی
این مسیح چقدر خسیسه ..
مسیح با تعجب نگاهش میکند.
از پشتش آرام میزند:اصلا ببینم تو اینجا چی کار میکنی؟ما یه روز نباید از دست تو آرامش
داشته باشیم؟؟ هر روز و هر شب خونهی من چی کار داری،ها؟
مانی با خونسردی و تأسف میگوید:اینم یه چشمهی دیگه،از خسیس بازی هات...
لبخند میزنم،برادرانه هایشان دوست داشتنیست..
مانی نگاهم میکند:خاویار ندارین زنداداش؟
میگویم:شرمنده.. ان شاءالله سری بعد میخریم اونم
مانی میگوید:مسیح یه کم خاویار بخر بذار یخچال خونت.. زشته آدم این همه ناخن خشک
باشه...
مسیح با شیطنت لبخند میزند و میگوید:راستی مانی امروز برو حسابداری تسویه کن،با پولش
برو خاویار بخر..
مانی،سرفه ی مصلحتی میکند:اخراجم یعنی؟
مسیح با خونسردی سر تکان میدهد و لقمه را در دهانش میگذارد.
مانی میگوید:یعنی زنداداش.. در خصوص دست و دل بازی این گل پسر هرچی بگم،کم گفتم...
اصلا تو کل دنیا فقط دو تا مسیح بینظیر هست..
یکی خدابیامرز عیسی مسیح بود،یکیم این اقامسیح ما.. به قدری این پسر،آقاست.. متین،
مهربان،دلاور،قهرمان ..
به طرف مسیح برمیگردد :حله رئیس؟
مسیح سرش را تکان میدهد:شنبه بیا ببینم چی کار میتونم واست بکنم..
با لبخند
میگویم:راستش.. این صبحونه، یه جورایی واسه تشکره.. دیشب،من خیلی حال دلم
خوب شد.. ممنون هر دو تاتونم.. خیلی لطف کردید به من
مسیح لبخند کوچک،ولی قشنگی میزند.ابهت مردانه اش،حتی با لبخند دو چندان میشود.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم:
#فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒
Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝