به نام خالق عشق🦋 شب تاسوعا بهش زنگ زدم، میخواستم برم جایی ازش اجازه بگیرم. داشت با بی سیم صحبت میکرد که قطع شد و دیگه نتونستم باهاش حرف بزنم،پیامم رو هم نتونست جواب بده.کل این دوسال و نیم ی دعایی یاد گرفته بودم واسه محافظت ،هر لحظه که غرق میشدم تو فکر مصطفی و کل وجودم پر میشد از عطر یاس و رازقیه،ی جا آروم می‌گرفتم و دعای حصار و واسش میخوندم :) اون شب هرکاری میکردم دعا تموم بشه نمیشد! یا ایت الکرسی آخرش و یادم میرفت یا محمد علی گریه میکرد... صبح تاسوعا شال و کلاه کردم رفتم هیئت،وقتی برمیگشتم همش داشتم با خودم برنامه ی نیمه پنهان ماه و مرور میکردم:) خانم شهید منوچهر مدق میگفتن که به همسرشان می‌گفته تا شما رضایت ندی اتفاقی نمیوفته! به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید✨ @aye_ha