🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠سفرنامه اربعین 🔰🔰 رفتم رسیدم تا جایی که قرار گذاشته بودیم. دیدم آقایی ام ناراحت و بی حوصله و کمی عصبی نشسته....  تعجب کردم؛ با خودم گفتم من با انرژی برم سمتش که اونم حالش خوب شه... رفتم نزدیکش با انرژی گفتم سلام ولی اون با ناراحتی و بی حوصلگی و یه کم چاشنی عصبانیت گفت: _حالام زوده اومدی. منم گفتم: +وا خب خودت گفتی بعد از نماز ظهر و عصر   _گفتم نماز ظهر حالا عیب نداره بیا بریم زودتر خیلی کار داریم.😟 +نمیتونیم بریم یه چیز خیلی خوب گیرم اومده.باید تا یکی دوساعت دیگه تو حرم باشیم.🤩 _اذیت نکن قرارمون ظهر بود.تازه دیرم اومدی.😒 +اذیت نمیکنم.دعوت شدیم به مهمون سرای امام کاظم😍🥳 _پس بگو چرا دیر اومدی رفتی دنبال این چیزا.😠 +واااا، اول تو گفتی بعد نماز منم بعد نماز اومدم.دیر نشده که... دوم اینو قبل اذان بهم دادن. سوم من اصلا نمیدونستم همچین چیزی هست. اصلا نمیدونستم اینجا هم مهمون سرا داره.😕 _حالا در هر صورت دیر شده اونجا هم طول میکشه. +وا دیر چی شده.همین الان میتونیم بریم.🤨😟 _من نمیام تو میخوای بری، برو. خداحافظ اینو گفت و حرکت کرد که از صحن حرم خارج شه. منم دنبالش میرفتم😐 +وا، وایسا وایسا🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♂️ ببین معلوم نیست دیگه این فرصت تو زندگی مون پیش بیاد یا نه . بابا به خدا من نمیدونستم.خادمه بهم داد منم بعد که فهمیدم چیه،برگشتم یکی هم برا تو گرفتم. حالا یه ساعت فرقشه مگه چی میشه. بعدشم ما در هر صورت باید ناهار بخوریم نمیشه همینطوری بریم که... تورو خدا بیا بریم. ببین اصلا روش چی نوشته! بخونش! _کو ببینم؟ +بگیر. _ اهلا و سهلا فی المضیف الموسی بن الجعفر بعد اقامه الصلاه الظهروالعصر 😍😍 خوش آمدید به مهمون سرای موسی بن جعفر بعد از نماز ظهر و عصر 😍😍 خب بیا بریم. +باشه بریم😍😍😍😍😍😎 _حالا کدوم طرفه؟ +نمیدونم دقیقا پشتش نوشته،ببین. میگم دیگه بداخلاق نباش😬 ناسلامتی مهمون امام کاظم شدیما یعنی آقا بهمون نگاه ویژه کرده. _بد اخلاق نیستم خیلیم خوشحال نباش معلوم نیست کجا رفتی دنبالش😜 +باز گفت.😬میگم من اصلا نمیدونستم اینجا هم مهمون سرا داره. البته اگرم میدونستم قطعا دنبالش بودم😝 ولی واقعا نمیدونستم. _اینجا هست بیا بریم. ..... پشت کاغذ صورتی کروکی کشیده بود ضلع سمت راست صحن یه درب کوچیک بود که کاغذ رو نشون میدادیم و وارد یه سالن بزرگ میشدیم که کامل از بالا تا پایین سرامیک سفید ساده بود. یه خادم ایستاده بود که کاغذ رو میگرفت و خانم ها و آقایون رو راهنمایی میکرد سمت سالن غذا خوری خودشون. خادم:(به فارسی) خوش اومدین آقایون این مهمون سرا خانم ها اون سمت مهمون سرای مخصوص خودشون. _کاش باهم بودیم. +اره کاش مثل حرم امام رضا کنار هم بودیم. نمیشه کاری کرد؟ _نه😂 +😁😉 _برو بعد غذا خوردی بیا همینجا +باشه ....... وارد سالن شدم میزهای مستطیلی بلند داشت که دور تا دورش صندلی بود. مثل میزهای مهمون سرای حرم امام رضا علیه السلام. خادم ها برامون غذا میوردن و جلومون میذاشتن‌. غذا باقالی پلو با ماهیچه بود. کنارشم ماست یه سالاد مخصوص و زیتون بسیار خوشمزه ای بود. یه نون باگت کوچولوی تازه هم میدادن.😋😋 انگار اطعام بهشتی بود مثل همون ها که برای حضرت مریم سر سجاده اش میذاشتن😁 ..... _خیلی غذاش خوشمزه بود واقعا چسبید.😋😋 +ااره خیلی خوب بود.دیدی گفتم بهت.بعد میخواستی ول کنی بری.🤨 _😒😂 +نخند مگه دروغ میگم. حالا چی شده بود که اینقد عصبانی و ناراحت بودی. _بدبخت شدیم...😢 +شوخی نکن. _به خدا جدی میگم...😢😢 +یا خدا چی شده مگه😯 ... ... روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم؟ دلم هوای تو دارد،بگو چه چاره کنم؟ 😢😢😢 ....میاد خاطراتم جلوی چشام...😢😢 💔 🏴 @az_jan_nevesht