در دوره قاجاریه و بنام مریم بیگم مادرشاهزاده که اصالتاً گرجی بود و از زنان خَیّر و نیکوکار و متدین و دایه‌ی سیف الدوله محمّدمیرزا فرزند فتحعلی شاه است... ➖➖➖➖➖ عاقبتِ سواره نظامِ حکومتی💂‍♂ یک روز بابا رستم بختیاری که در تکیه مادرشاهزاده زندگی می‌کرد، به محمّدصادق گفت: برو به شهر و مقداری ماست بخر و بیاور.🥣 او می‌رود و در مسیر بازگشت به یکی از سواره‌های نظامی(حکومتی) برخورد کرد.که به او دستور داد از لباس‌ها و اسبم مواظبت کن تا من در رودخانه شنا کنم. 🏊 محمد صادق گفت: وقت ندارم و باید بروم. سواره نظام با دسته تازیانه به گونه‌ای به سرِ محمّدصادق زد که سرش شکست و ماست‌ها از دست او روی زمین ریخت. محمّدصادق حرفی نزد و لباسهایش را تمیز کرد و دوباره برگشت و ماست خرید و به خدمت استاد برد. بابا رستم از او سوال کرد: چرا این همه تاخیر کردی؟اتفاقی افتاد؟محمد صادق نیز همه ماجرا را شرح می‌دهد. 🤕 بابارستم پرسید: شما چه واکنشی از خود نشان دادی؟محمّد صادق گفت:چیزی نگفتم و عملش را به خدا واگذار کردم. در همین لحظه بابا رستم گفت: فوراً برگرد و به او تشدّد نما. محمد صادق فوراً برگشت ولی وقتی به آنجا رسید دید که سواره‌نظام بر زمین افتاده و فوت کرده است. 😵‍💫 🌬 【 ، استادِ محمّدصادق تخت‌فولادی و ، استادِ شیخ نخودکی میباشد. درصورت علاقه به مطالعه سرگذشت ایشان، لطفا روی هشتک ها بزنید.】💞 برگفته از: کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc