اولین بار حصول تجرّد برای حاج سیّد هاشم حدّاد در کربلا 👘 ادامه‌داستان‌دیروز(قسمت‌پایانی) تا یک شبِ تابستان که چون پاسی از شب گذشته بود، از بیرون خسته و فرسوده و گرسنه و تشنه به منزل آمدم که در اتاق بروم که دیدم مادر زنم کنار حوضچه عربی داخل منزل نشسته و از شدت گرما پاهایش را برهنه نموده و آب روی پاهایش می‌ریزد. 🛀 تا فهمید من از در، وارد شدم شروع کرد به بد گفتن و ناسزا و فحش دادن و همینطور بدین کلمات مرا مخاطب قرار دادن.🗣 من هم داخل اتاق نرفتم؛ یکسره از پله‌های بام، به بام رفتم تا در آنجا بیفتم. دیدم این زن صدای خود را بلند کرد بطوریکه نه تنها من، بلکه همسایگان می‌شنیدند. به من ناسزا گفت و گفت و همینطور می‌گفت تا حوصله‌ام تمام شد. 😔 بدون آنکه به او پرخاش کنم و یا یک کلمه جواب دهم، از پله‌های بام به زیر آمدم و از در خانه بیرون رفتم و سر به بیابان نهادم.بدون هدفی و مقصودی همینطور دارم در خیابان‌ها می‌روم و هیچ متوجه خودم نیستم که به کجا می‌روم؟ 🚶 🏃‍♂ در این حال ناگهان دیدم من دوتا شدم: یکی سیّد هاشمی است که مادرزن به او تعدی می‌کرده و دشنام می‌نموده است.و یکی من هستم که بسیار عالی و مجرّد و محیط می‌باشم.👥 و ابداً فحش‌های او به من نرسیده است و اصولاً به این سیّد هاشم فحش نمی‌داده است. آن سیّد هاشم، سزاوار همه گونه فحش و ناسزا است؛ و این سیّد هاشم که اینک خودم می‌باشم، نه تنها سزاوار فحش نیست بلکه هرچه هم فحش بدهد و ناسزا گوید به من نمی‌رسد.😏 در این حال برای من منکشف شد که: این حالِ بسیار خوب و سرور آفرین و شادی زا فقط در اثر تحمل آن ناسزاها و فحش‌هایی است که وی به من داده است و اطاعت از فرمانِ استادم مرحوم قاضی، برای من فتح این باب را نموده است؛ و اگر من اطاعت او را نمی‌کردم و تحمّل اذیّت‌های مادرزن را نمی‌نمودم، تا ابد همان سیّد هاشمِ محزون و غمگین و پریشان و ضعیف و محدود بودم. الحمدللّه که من الان این سیّد هاشم هستم که در مکان رفیع و مقامی بس ارجمند و گرامی می‌باشم که گَردِ خاک تمام غصّه‌ها و غم‌های دنیا بر من نمی‌نشیند و نمی‌تواند بنشیند. 💖 فورا از آنجا به خانه بازگشتم و به روی دست و پای مادر زنم افتادم و می‌بوسیدم و می‌گفتم مبادا تو خیال کنی من الان از آن گفتارت ناراحتم؛ ☺️ از این پس هرچه می‌خواهی به من بگو که آنها برای من فایده دارد! ✨🍃🌷🍃✨ 《در صورت تمایل به سرگذشت لطفا روی هشتک بزنید》 برگرفته از: بخش پنجمین کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc