🔺نماز اول وقت یا جلسه امتحان شهید نیری 🔹احمد به شدت مراقب ش بود و وقتی می شد همه کارهایش را تعطیل می کرد. آن هم چه نمازی. مثل ما نبود که برای رفع تکلیف نماز بخواند. طوری نماز می خواند که گویا اصلا توی این دنیا نبود. 🌀توی مدرسه قرار بود معلم از یکی از درس ها بگیرد. سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت: «بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار می گردد». 🔸چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه. من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم. ⚡️گفتم: «این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمی گیره». 🌱اما گوش احمد بدهکار نبود. او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان. 👇ادامه در مطلب بعدی .