🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۳۷
به قلم
#کهربا(ز_ک)
داداش تاکیدی گفت
_آقا پوریا ...
خان دیگه نداره...
خان یه صفتیه که روی هر کی قرار میگیره از اون یه آدم ناسپاس و زورگو میسازه
داداش راست میگه آدما باید جنبه داشته باشن
همین فیروز خان... کم زور گفت و اذیت کرد دیگرانو؟
فقط بخاطر اینکه خودش رو پسر خان میدونست
بعد هم با همین لقب چه بلاها سر کیا که نیاورد
اگه هنوز توی تهران و خونه و عمارت خودم بودم تنها آرزوم این بود که پسرم همهی ویژگیهای فیروز رو به ارث ببره...
اما حالا که با ذات پلید و فطرت ناپاکش آشنا شدم
هیچ وقت دلم نمیخواد ذرهای شبیه آدم پست فطرتی مثل اون آدم بشه
حال مامان رو که از داداش پرسیدم خیالم رو راحت کرد
_اون حالش کاملا خوبه و فقط نیاز به استراحت و مراقبت داره
یکم نگران تو بود...
تو که حالت خوب شه برگردی خونه اون هم مرخص میشه
وقتی ساعت ملاقات تموم شد و همه رفتند احساس گیجی و خواب داشتم، از اینکه بچهم اینقدر آرومه و اصلا گریه نمیکنه خیلی خوشحالم.
ظهر شده و منتظرم تا مرخصم کنند وقتی داداش گفت بچههم مرخصه خیالم حسابی راحت شد.
به خونه که رسیدیم عمه و نسرین با منقل و اسفند منتظرم بودند.
با دیدن پیرزن صاحبخونه بعد از احوالپرسی و تبریکی که بهم گفت بابت کمک اون شبش ازش تشکر کردم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل
#رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨