🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۸۵
به قلم
#کهربا(ز_ک)
آخه سخنران گفت صبر کردن به سختیها والاتر از تحمل اونهاست
باشه خداجون، صبر میکنم
اونروز به سراغ نرگش نرفتم و به همه کارهام رسیدگی کردم
فقط یه بار که نرگس زنگ زد تا حالم رو بپرسه در حد چند تا سوال و جواب باهاش حرف زدم
دیگه فهمیدم بین درد دل کردن با ادما و خدا چه فرقیه.
قبلا که با نرگس درد دل میکردم اولش فکر میکردم سبک شدم اما بعد که به خونه بر میگشتم میزان تصور بدبختیها و تنفرم از نیما چندین برابر میشد اما همین چندروزی که با خدا و امامم دردودل میکنم خیلی سبکترم
انگار واقعا دلم قرصه و میزان امیدواریم شدت پیدا کرده
سعی میکنم هر چیز نگران کنندهای رو که به خاطرم میاد رو به راحتی به خدا بسپارم
الان نیما کجاست؟
انشاالله که جای بدی نیست
الان مشغول چه کاریه؟ نکنه پیش دوست دختراشه؟ نکنه مشغول الواتی و مصرف با رفقاشه؟
نه انشاالله که پیش آدمای بدی نیست
نه اینطوری نمیشه
مامان همیشه میگفت اگه آدما همهی وظایفشون رو به درستی و بی کم و کاست انجام بدن خدا هم اون اموراتی رو که از دست بندهش خارجه رو درست میکنه
من از خونوادهم یاد گرفتم همیشه پیش همسرم آراسته و مرتب باشم و این رو هم همیشه رعایت کردم.
اما تو این موقعیت و اوضاع مالی که شرایط خرید لباس جدید و شیک خونگی ندارم باید یه فکر اساسی به حالش کنم
تنها چیزی که رعایت نکردم اخلاق خوشه
داداش راست میگفت من دختر خیرهسریم که نه آداب حرف زدن بلدم نه آداب احترام به دیگران
اینو یه بار که با خواهرام و زنداداشم دعوام شده بود بهم گفت
ولی نیما هم انصافا لیاقت خوب رفتار کردن من رو نداره
چه کنم که میدونم محترمانه رفتاز کردن من وظیفهمه
اینبار واقعا میخوام ببینم ته دستورات خدا چی هست؟
دلم از شوهرم شکسته و حسابی غمگینم
گوشیم رو برداشتم تا شمارهی مامان رو بگیرم
تعجب میکنم معمولا صبحا بهم زنگ میزد ولی الان دو روزه زنگ نزده و ازش بیخبرم
شمارهی مامان رو گرفتم
بعد از چند بوق صدای پرانرژی نسرین توی گوشی پیچید
_سلام دختر بیوفا، چه خبر خوبی خوشی؟ اتفاقا الان ذکر خیرت بود
_عه ذکر خیر یا شر؟
مامان چند روزه صدات رو نشنیده همین دو دقیقه پیش داشت میگفت بیا گوشیمو بده به نهال زنگ بزنم
_ ای جانم آره منم شانسی این دوسه روزه کمی سرم شلوغ بود نتونستم بهش زنگ بزنم
حالش چطوره خوبه؟
_آره خوبه خداروشکر دیروز نوبت دکترش بود برای چکاپ باید میرفت
الحمدلله دکترش راضی بوده
_خداروشکر. بقیه چطورن نیلوفر و بچههاش داداش و زنداداش و دوقلوها خوبن همگی؟
_اره شکر خدا همه خوبن سلام میرسونن... اتفاقا دیشب همه اینجا جمع بودن جات خیلی خالی بود. گوشی یه لحظه تا بدم به مامان
کمی هم با مامان صحبت کردم
پس از قطع تماس دلم گرفت حیف شد نزدیکشون نیستم دلم پر میکشه برای مامان و بقیه
طفلکی بچهم پوریا از وقتی اومدیم تهران فقط نرگسه که باهاش ارتباط داره وگرنه اونم مثل من اینجا غریبه.
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل
#رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨