🍂 رفته بودند تشییع جنازه پسرشان که موشک باران شروع شد. به خانه که برگشتند خانهای در کار نبود.
مهمان که میآمد گوشه خرابه ازش پذیرایی میکردند. ما را که دید یک لحاف تمیز و نو آورد انداخت زیرمان.
¤¤¤
مال پسرش بود. همان که شهید شده بود. برای عروسیش سفارش داده بود. مزد لحاف دوز را هم هنوز نداده بود.
─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─
#خاطرات_کوتاه
#دزفول
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂