🔻 ستاد گردان / ۵ خاطرات دکتر محسن پویا از عملیات فتح المبین تدوین: غلامرضا جهانی مقدم ⊰•┈┈┈┈┈⊰• 🔹 بعد‌از‌ظهرِ روز اوّل، به سمت منطقۀ شوش حرکت کردیم و حدود ساعت چهار یا پنج بعدازظهر به شهر شوش رسیدیم. محلّ استقرار ما در چند خانۀ سازمانی در شمال شهر شوش بود که برای استقرار گردان آماده کرده‌بودند. در کنار خانه‌ها یک مدرسه قرار داشت که ابتدا در آن مدرسه پیاده شدیم، ولی برای استراحت به خانه‌ها می‌رفتیم. شب اوّل، شب جمعه و مصادف با دعای کمیل بود. به همراه تعدادی از بچّه‌ها از محلّ استقرار، پیاده و آرام‌آرام به سمت حرم حضرت دانیال نبی حرکت کردیم و در مراسم دعای کمیل که مفصّل و با حال و هواي معنوی بسیار خوبی هم برگزار شد، شرکت کردیم . چند روزی در شهر شوش بودیم تا منطقۀ استقرار مشخّص شود. در این مأموریّت قرار بود زیر نظر تیپ ۱۷ قم که بعداً به تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب تغيير نام داد، عملیّات انجام دهیم. برنامه‌ریزی به این شکل بود که ابتدا در منطقۀ عمومی عنکوشِ شوش مستقر شویم. منطقۀ عنکوش در نزدیکی خطّ مقدم قرار داشت و می‌بایست در این محل، خودمان اردوگاهی می‌ساختیم تا موقع عملیّات فرا برسد. تدارکات یک گردانِ حدودِ ۳۵۰ نفری برای تأمین نیازها و استقرار و ساخت سنگرهای مورد نياز و ایاب و ذهاب آنها، هماهنگی زیادی نیاز داشت. این کارِ بسیار سنگینی بود و تجربۀ چندانی هم نداشتم، ولی کارها به لطف خدا و همکاری دوستان به شکل بسیار خوبی انجام می‌شد. تدارکات تیپ در شهر شوش، محلّی را برای کارهای پشتیبانی اختصاص داده‌بود. تمام امکاناتِ مورد نیاز عملیّاتی در همان جا قرار داشت. [معمولاً] با یک معرّفی‌نامه از مسئول پشتیبانی خط که فردی از بچّه‌های قم به نام آقای شفیعی بود و مسئولیت پشتیبانی را داشت، کارها انجام می‌گرفت. بعد از استقرار در خط و اردوگاه گردان، امکانات مورد نیاز را از یک مقرّ پشتیبانی که در نزدیکی خط زده‌بودند، تأمین می‌کردیم. در بدو ورود به شهر شوش، از طرف پشتیبانی تیپ، یک دستگاه خودروی نیسان که تمیز و نو هم بود، در اختیار ما قرار دادند. با آن [خودرو] ایاب و ذهاب و کارهای دیگر را انجام می‌دادیم. یک سری امکانات و تجهیزات اوّلیه را هم از شهر شوش تهیه کردیم. برای آماده کردن اردوگاه باید امکاناتی تهیه می‌کردیم و برای تعیین محلّ استقرار اردوگاه، هماهنگی‌هایی با تدارکات تیپ ۱۷ قم صورت می‌دادیم. به اتّفاق برادر، احمدرضا ترکی، به منطقۀ مورد نظر رفتیم و شروع به بررسی محل کردیم. منطقه‌ای که تعیین شد، حدّ فاصل خطّ مقدم تا سایت پشتیبانیِ تیپ بود. [بلافاصله] به کار آماده‌سازی سنگرها و اردوگاه مشغول شديم. منطقه‌ای كه در آن می‌بایست اردوگاه را می‌زدیم، از نظر شرایط جغرافیایی باید ویژگی‌های خاصّی می‌داشت. بین تپۀ ماهوری‌ها، شروع به ساختن سنگر به صورت پراکنده کردیم و با لودر، دل تپه‌ها را شکافتیم و سنگرها را در دل این شکاف‌ها زدیم. تعدادی از نیروهای گردان را آوردیم و سنگرهایی که جای استقرار دسته‌ها بود، به صورت گروهی ساختیم. با سیلیپر یا همان تراورس‌ها ، سقف و جلو سنگرها را مستحکم کردیم تا آمادۀ استقرار شوند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂